Wednesday, August 12, 2009

سير پيش روي جنبش

شايد شرايط امروز ايران باعث شكوفا شدن غنچه اميد در ميان سياري از ايرانيان درون و برون شده باشد ولي صادقانه اذعان ميكنم از ابتداي جنبش تشويش و نگراني در من ايجاد ده كه كم كم رو به ياس مي گرايد.بحث هاي سياسي هر ذهني را به اين مهم درگير مي كند كه واقعا ايران به چه سمت و سويي در حركت است.
در چنين شرايطي گروههاي سياسي با سلايق متفاوت از ظن خود يارايران ما مي شوند.جمهوري خواهان به دو دسته كلي تقسيم مي شوند:يك گروه كه به ادامه جنبش سبز به رهبري موسوي و خاتمي اميد بسته و حمايت قاطع مي كنندو.اين افراد تنها رهبران بالقوه و بالفعل امروز جامعه ايران مي دانند و معتقدند در حال حاضر هيچ بديلي وجود ندارد كه به آن تمسك جست.اين ديدگاه مي تواندحاصل يك شناخت سياسي در بين اين افراد باشد ويا ممكن است از وابستگان رژيم اسلامي كه به دنبال جمهوري دموكراتيك اسلامي خود هستند تراوش كند.در بين برخي افراد كه خود را جبهه ملي معرفي مي كنند و هيچگاه داراي يك آلترناتيو نبوده و از ترس اينكه مبادا جامعه به رضا پهلوي به عنوان بديل بيانديشدبه دامان اصلاح طلبان پناه مي برند هماه گروه از بدنه جبهه ملي كه در 57 بختيار را از روبرو خنجر زد و در خيانت شريك شدند و رو به قبله نوفل لوشاتو انتقام مصدق را به مدد خميني گرفتند.در مقابل گروهي ديگر از جمهوري خواهان ملي مانند شريعتمداري ها كه درك بسيار وسيع تر و شناختي جامع از شرايط امروز ايران و خواستهاي مردم دارند .
در بين گروه هاي سياسي چپ مي توان گفت كه بيشتر علاقه به ا دامه همين راه اصلاح طلبي بويژه بين بازمانده هاي توده و اكثريت مي تواند با توجه به شناخت ماهيتي اينها قابل توجيه باشد.
تنها گروهي از اپوزيسيون كه از بيش از 30 سال پيش مخالفت خود را باجناح حاكم امروز آغاز و همچنان ادامه ميدهند طرفداران پادشاهي مي باشند.كه از نظر روند تاريخ معاصر واضح و بديهي مي باشد.در اين روزهاي حساس اين گروه به علت تجربه تلخ گذشته بيشتر به دنبال استفاده از تجربه هاي تاريخي خود هستند هر چند تريبون هاي اندكي در اختيار دارند كه خود مورد سوال است.نكته جالب اينكه در كمال تعجب بيشترين حملات از سوي گروههاي ديگر به همين طرفداران پادشاهي ميشود كه در اپوزان بودن آنها ترديد نمي توان كرد و از سوي كساني متهم به تفرقه افكني ومنفي كاري در جنبش مي شوند كه خود رد پاي خيانتشان در مسير تاريخ معاصر هنوز پيداست مانند گروهي از چپها, مليون و اصلاح طلبان كه بطور كل مخالف آيين پادشاهي بوده و بعضا از يك كاسه روزي مي گيرند.كار به ججايي رسيده كه به آخوندهاي اصلاح طلب براي مقابله با رقيبان پناه مي برند.
مي شنيدم كه كديور در سخنراني خود نشان شير و خورشيد پرچم ايران نشان انحرافي مي خواند وبه كساني كه اين پرچم را با خود حمل مي كنند كنايه مي زد كه 30 سال هيچ كاري نكرده و حالا خود را به زور وارد جنبش مي كنند تا لابد از ظن كديور از دسترنج اصلاح طلباني كه مردم را همراه خود دارند استفاده كنند.اين را مي گويند ملا خور كردن يك جنبش از نوع كديوري!!
و در ادامه خواستار جدايي خطها در جنبش شد كه مبادا مردم در دام اين نشانهاي انحرافي بيفتند.عجبا كه برخي دوستان به اسم جبهه ملي, جمهوري خواه و غيره به تعريف اين آقا از هم سبقت هم مي گيرند وگاهي كديور ها و گنجي ها رابه رخ ديگران مي كشندكه مي تواند از سر دانايي و خيانت و يا ناداني و بلاهت باشد.
گاه حس ميشود كه گويي يكبار ديگر همان نسل و افرادي كه كلاه 57 را تا پاچه بر سر ملت ايران نهادند و سپس يا از آن فرار مي كردند و انكار ويا توجيح نقش خود,امروز نيز يكبار ديگر با همان سفاهت 30 سال پيش و اندكي آميخته با خرفتي حاصل از كهولت سن ميخواهد همان مصيبت را به شكلي ديگر و براي بار دوم بر سر مردم وارد كند كه اگر صورت پذيرفت فرار از آن شايد براي قرنها ميسر نباشد.
جوانان ما بايد با بينش و بصيرت نهادينه در اين نسل از خرده فرمايشات و دلسوزي هاي نسل ايران بر باد ده كه گويي يك بار ديگر در حال سقوط در همان دام قبلي است تبري جويد وبا خرد خود جهت مبارزه را با احتياط تعيين كند.به هر سو مي نگريم از ايران تا كانادا , ازLA تا واشينگتون و نيويورك و لندن اعوان و انصار رژيم اسلامي حاضر و براي حفظ نظام مقدسشان در تكاپو و برنامه ريزي هستند كه يكي از اهداف اصلي بي اعتبار كردن گروههاي مخالف اصيل مي باشد تا مردم از آنها قطع اميد كنند و تو گويي فراموش كرده اند حركت عظيم امروز مردم ايران نه به سبب حضور موسوي ها و خاتمي ها كه هميشه ستون استحكام نظام بوده اندكه به علت مبارزات بي وقفه همان گروههاي اپوزيسيون ميباشد.گروههايي كه در زمان خدمت آقايان به نظام مقدس اسلامي شان در اروپا ترور مي شدند و البته فعاليتشان خالي از خطا نبوده است.ولي لحظه اي از مبارزه با اين نظام ايراني ستيز دست نكشيدند.و امروز تخطئه اين گروه از سوي ايرانيان ميهن دوست گناهي است نا بخشودني كه نشان از قدر ناشناسي ملتي دارد.
امروز هدف رسيدن به روزي است كه ايرانيان بتوانند سرنوشت سياسي خود را تعيين كنند و هر شعاري كه در آن تفكر و مرامي خاص به عنوان هدف معرفي گردد نوعي جديد از ديكتاتوري را به ارمغان مي آورد .پس همه با چشماني باز نهال نورسيده را مراقبت كنيم. كوشان.م
KOOSHAN79@YAHOO.COM
KOOSHAN1.BLOGSPOT.COM

No comments:

Post a Comment