Thursday, August 13, 2009

نقدي برمقاله دموكراسي و ديكتاتوري پرچم گنجي


فكر مي كنم گروهي كه با دشمني كوركورانه و ايدئولوژي ديني و يا گروهكي با ايين باستاني و نياكاني ايراني به علت ذهن معرب داشتن و عدم عشق به ايرانيت ,كار ايراني و ايران را به اين روزگار وحشت و فلاكت رساندند هنوز هم با خودخواهي دست از سر اين ملت و خاك بر نمي دارند و بر همان طبل تحجر و ناداني خود كه سي و چند سال پيش آغاز كرده بودند مي كوبند.
معلوم نيست چه چيزي باقي مانده براي ايران كه باز هم مي خواهند افكار نخ نماي خود تحت پوششي مدرن را بر آن آزموده و مردم را بسوي چه هدف جديد و ايدئولوژي واپسگراي جهان شمولي رهنمون فرمايند!.چنان در اين مقاله در باره سلطنت طلبان سخن مي رانند تو گويي عامل اين سياه روزي و استبداد ديني,شاه و پيروان وي بوده اند. فراموش كرده از روزي كه گنجي ها و همفكرانش به فكر برقراري حكومت الله به نيابت امام سيزدهم افتادند و راه رسيدن به اين حكومت الهي را رفتن پادشاه (يا به اصطلاح دين مداران طاغوت) و حكومت شاهنشاهي ديدند سياه روزي اين ملت و سرزمين بدست همين مدعيان امروزين دموكراسي(البته از نوع اسلامي) كليد خورد. حكومت شاهنشاهي كه با اصلاحات در آن مانند دوره 37 روزه دكتر بختيار تجربه شد كه ميتوانستيم دموكراسي را لمس كرده و تمام آرزوهاي دوره مشروطه خواهي را كه در جستجويش بوديم متجلي ببينيم.ولي قدرت طلبي آقايان مانع آن شد.اصرار اينكه مدام نام سلطنت طلب و مجاهدين خلق به علت پرچمي يكسان براي تخطئه سلطنت طلبان با شيطنتي ديني!در كنار هم مدام تكرار شود حقيقت خيانت دوستان را عوض نمي كند.
اولا: هيچ گروهي چه مجاهدين و يا هر گروه ديگر توان انجام يك هزارم از آن همه سياه كاري و مصيبتي كه آقاي گنجي و حكومت مطبوع اوحتي در زمان آقاي خميني بر ايران تحميل و موجبات سيه روزي ايراني را ايجاد كرده اند ندارد.حكومت جمهوري اسلامي از همان ابتدا و بر بام مدرسه علوي تا كشتار67 كه در دوران حيات امام مقدس آقايان بود دوره اي پراز خون و كشتار و نكبت بر ايرانيان تحميل كردند كه جنايت يك سال آنرا در همه 57 سال سلطنت حكومت پهلوي نمي توان بر شمرد .تمام
شكنجه هايي را كه دوستان و همكاران گذشته و شايد فعلي آقاي گنجي بر زندانيان همان سالهاي اول انقلاب كه آقايان گنجي و موسوي ها حيات طيبه اش مي خوانند وارد كردند از زندان و تجاوز به دختران باكره و بي گناه و اعدام آنها و تمام ترورهاي خارج كشور كه در زمان خدمت همين آقاي گنجي در اين نظام و در وزارتخانه هاي مهم صورت گرفته هرگز شمايي از آن در دوران پر بار پادشاهان پهلوي و حتي قبل آن صورت نگرفته بود.چرا آن روز گنجي سكوت مي كرد چون در هرم قدرت, خدمت همان سلطان را مي كرد و متنعم بودند.واقعا با چه رويي اينگونه با طعنه از سلطنت مي گويند كه اگر جزئي از اين اعتماد به نفس همراه با فراموشي در طرفداران پادشاهي بود امروز اوضاع اين نبود.
طرفداران پادشاهي شخص اول كشور را 30 سال پيش انتخاب كرده اند چون آنها كه از ايراني بودن بهره اي نبرده اند بايد بدانند كه در نظام پادشاهي بر پايه سنت نياكان فرزند جانشين پدر از فر ايزدي بهره برده و بر همين سنت شاهزاده رضا پهلوي شاهنشاه قانوني ايران در صورت برپايي نظام پادشاهي پس از رفراندوم آزاد فرداي ايران خواهد بود و اين به معناي ديكتاتوربودن نيست .
شما ديكتاتور بوديد كه ولي فقيه را بر جايگاه نايب امام زمان رسانديد و خود عمله ظلم شديد.امروز شما كه مدعي دموكراسي هستيد بدانيدطرفداران نظام پادشاهي,خاندان سلطنت را داراي حق ويژه نمي دانند بلكه احترامي ويژه براي جايگاه اين خانواده قائلند و داراي حق برابر كه شماتنها مدعي آن هستيد با بقيه مردم هستند. يعني حالا در دموكرات ترين كشورها چون بريتانيا,هلند, اسپانيا و يا سوئدمثلا ملكه اليزابت يا خوان كارلوس داراي حق ويژه و اين كشورها داراي ديكتاتوري هستند.يعني شما اينقدر نادانيد يا با مغلطه قصد پاك كردن صورت مسئله و طبق معمول فريب مردم را داريد.
امروز اكثريت طرفداران نظام پادشاهي و از همه مهمتر شخص شاهزاده قائل به حكومت پادشاهي پارلماني هستند كه در آن پادشاه صرفا مقامي تشريفاتي و تجلي گاه ايرانيت و سنن و ارزشهاي ايراني ونماد وحدت ملي مي باشند و مقام اول سياسي با انتخابات و از مسير پارلمان و به طور به قول شما موقت و برابر با همه مردم رييس قوه مجريه مي گردد.و اين را آقاي گنجي خوب مي داند ولي نگراني قدرت خواب را از چشم ايشان ربوده كه چنين بي منطق اظهارنظر در مورد نظامي حكومتي مي فرمايند.لازم نيست دوستان, خود را به آن راه زده و بااينهمه سياهي و جنايت در كارنامه نظام مقدسشان كه براي آن شورش كردند و با آن سالها همكاري و خوش خدمتي داشته به نظام ايران منش پادشاهي طعنه بزنند كه بااين روزها,جز رو سفيدي براي پادشاهان و بويژه آن پدر و پسرهيچ بر جاي نمانده است.
دوم:ايران امروز داراي دو پرچم مي باشد;يكي پرچم ملي ايران كه پرچم شير و خورشيد مي باشد و همه ايرانياني كه به تاريخ سرزمين و هويت ملي ايران عشق مي ورزند ومخالف اين سياه كاران ديني حاكم بر ايرانند جز اين پرچم چيز ديگري نمي شناسند وديگري پرچم با علامت الله كه از آن اشغالگران تازي سرزمين ايران ما مي باشد.تحقيق و پي بردن به اين موضوع ساده ترين كار است.گويي آقاي گنجي به تاريخ زياد علاقه نشان نمي دهد وسعي به يادگيري آن ندارد.به جز سلطنت طلبان و مجاهدين خلق همه ايرانيان آزاده و ميهن پرست مانند اكثريت اعضاي جبهه ملي و همه ايرانياني كه دل در گرو اين گربه نشسته بر ديوار آسيا و تاريخ آن دارند شير و خورشيد را در قلب حك شده دارند و با پرچم پيمان وفاداري بسته اند فقط گروههايي اندك از توده اي ها و اكثريتيها و نيز همفكران و هم كاسه هاي برادر گنجي و معتقدين به نظام جائر ولايت فقيه به آن پرچم با نام مقدس و معرب الله معتقدند و در 30 سال اشغال ايران سعي بر تحميل آن بر سرزمين ما داشته كه هنوز هم در همه جاي دنيابه دنبال اين تحميل تلاش مي كنند.مسئله مقايسه دو حزب آمريكا با علامتشان و پرچم ملي كشور قياسي مع الفارغ و مغلطه اي است كه معتقدان به اسلام حكومتي و ناب در همه مورد به علت فقدان ادله كافي به آن استمساك مي جويند.كه آمريكاييان و احزابشان همه زير يك پرچم علامتهاي حزبي خود را بالا مي آورند.ما هم مي توانيم زير سايه پرچم ملي خود هر بيرق سبز و سياهي حمل كنيم.
سوم:اينكه بخواهيم با اين حرف كه اگر نشان هاي اپوزيسيون مثل شير و خورشيد بالا رود بهانه به دست نظام براي سركوب مي شود جز به نفع استبداد ديني وديكته كردن افكار نظام اسلامي با مغلطه به مردم چيزي نگفته ايم.نظامي كه سران پيشين وكساني كه براي حفظ آن خوش خدمتي كرده اند به اتهام جاسوسي ودست نشاده بودن اجنبي محاكمه و شكنجه مي كند چه نيازي به اين بهانه دارد.اين حرف و بهانه فقط كمك به حكومت اسلامي جهت مطرح نشدن ديگر افكار سياسي و يك نوع تك بعدي در سياست مي گرددكه باعث شك و ترديد به مطرح كنندگان اين ايده مي شود.آقاي گنجي بر طبق تمام موازين دموكراسي اجازه دارد به ميل خود به مسائل سياسي و تاريخي نگاه كند ولي در موقع اظهار فضل كردن لازم است مطالعه فرموده و سپس سخن براند.اگر گروههاي مخالف نظام اسلامي با علائم و نشانه هاي جمهوري اسلامي كه شما آن را نمايندگي مي كنيد مخالفند نه از روي ديكتاتوري كه بخاطر ستم و سيه روزي كه گذشته شما و نيز دوستانتان در اين حكومت سياهكار بر سر مردم ايران و اين سرزمين آريايي وارد ساخته اند.با آن عناد مي ورزند كه مورد نفرت همه جهانيان شده است.اين جنبش حاصل كار شما آقاي گنجي و همفكرانتان نيست كه بخواهيد ديگر گروهها را از آن محروم و آن را به نام خود مصادره كنيد.اين جنبش ثمره 30 سال مبارزه پيگير همين گروهها است كه اكنون شما به نزاع با آن در كنار نظام اسلامي ايستاده ايد.شايد شما بري عبور به دموكراسي كنار آمدن و نوازش اين نظام مستبد و خونريز را برگزينيد ولي هيچ مبارزحقيقي و عقل سليمي اين راه را در تقابل با اين ضحاكان بر نمي گزيند. شما كه قائل به مبارزه درون ايرانيد خود چرا كنج عافيت در شهر آسمانخراشها را برگزيده و به ايران باز نگشتيدو شما كه دوستان قديمي و يار غاري چون متكي ها در بين اين حكومت گران منتظر خود داريد كه دلتنگ دوري شما هستند.قرار بود سريع بازگرديد ولي انگار در نيويورك راحت تر هستيد.هر گروه مبارزي هدفي جز براندازي اين نظام ندارد.گذار دموكراتيك و اصلاح طلبي با حكومت شاه ميسر بود كه شما نكرديد امروز چگونه اين ضحاكان قابل اصلاح هستند. سرانجام اصلاح طلبي در اين نظام ابطحي و تاج زاده و ... مي باشند.زندانهاي رژيم قبل را از زبان هاشمي ها و ديگران شنيديم.مقايسه اين دو رژيم جز دفاع از جانيان امروز حاصلي ندارد.آيا باز وظيفه دوستان اينبار در خارج و به اسم مخالف نجات اين نظام از سقوط و بحران نيست؟
اين جنبش سبز از آن شما نيست كه بر ضد گذشته شماست .نمادسبز را هم مصادره نكنيد اين تجمعات خارج كشور مال شما نيست كه بگوييد كي چه نشاني بيا ورد وبقيه پرچم خود را در تجمعات خود بياورند.شماييد كه ديگران را از آوردن پرچم خود بازميداريد چون وجود مبارك و افكار شكوفاي خود را بالاتر از هر كس دانسته و قصد مصادره جنبش همه مردم ايران به نام خود و همفكرانتان داريد.فرداي ايران با اين نوع تبليغات و مغلطه ها مشخص نمي گردد.رفراندوم براي نوع حكومت تنها راه براي گذار بسوي دموكراسي است.

كوشان.م
Kooshan79@yahoo.com
Kooshan1.blogspot.com

No comments:

Post a Comment