Wednesday, August 12, 2009

پاسخي به روزبه مير ابراهيمي


جز شعاري وحدت بخش و پيدايش رهبري مورد وثوق همه گروهها هيچ راهي براي يكپارچگي ايرانيان و ادامه جنبش سبز نميتوان متصور بود.يك شعار در اين روزها مورد توجه قرار گرفت و آن جمهوري ايراني بود.
نوشته اي از روزبه مير ابراهيمي ميخواندم كه دعوت مي كرد شعارها و پرچم ملي ايران را كنار بگذاريم و حرفهاي وحدت بخش مطرح كنيم.هميشه به نقش افرادي مثل مير ابرهيمي ها آن هم در نيويورك به ديده ترديد و نه الزاما بدبيني نگاه كرده ام.آقاي امير ابراهيمي در نوشتهخود اشاره ميكند اينكه آقاي موسوي فرموده »جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيشتر« درست است و اشكالي ندارد.از ديدگاه ايشان مهم اينست كه همه ما بدنبال آزادي و دموكراسي هستيم و اين مسير سبز به دموكراسي منتج مي گردد.پس همه جمهوري خواهان ,چپها, طرفداران پادشاهي ,راستها, مليون و ديگر گروههاي سياسي براي رسيدن به دموكراسي كه از همين جنبش سبز آن هم به رهبري موسوي حاصل ميشود زير پرچم سبز جمع شويم و بقيه مسائل چندان اهميت ندارد.
چند پرسش براي من مطرح مي شود:اول اينكه جه كسي گفته نوع حكومت به شرط استقرار دموكراسي با هم فرقي ندارد.تفاوت جمهوري با پادشاهي براي طرفداران آنها زمين تا آسمان است.طرفداران نظام پادشاهي آرزومند تداوم فرهنگي 2500 ساله در ايران هستند و وحدت ملي, يكپارچگي و ابهت ايران و قوميت هاي متنوع و متكثر آن را زير لواي پادشاه خويش مي جويند.كساني كه اين تكثر را در اقوام ايراني بررسي كرده يافته اند كه راز تداوم اين ابهت و غناي تاريخي وجود فر ايزدي است كه نشانه اقبال مردم به شاه مي باشد.اينها تبلور دموكراسي نوين جهاني را در پارلمان مي جويند و نقش مردم در تعيين سرنوشت سياسي خود را در انتخابات پارلماني مي يابند مانند هلند,سوئد,اسپانيا,بريتانياوبلژيك و خيلي دموكراسي هاي بزرگ ديگر.
ولي طرفداران جمهوريت چه نوع دموكراتيك و يا حتي اسلامي دموكراتيك اين را در انتخاب رئيس جمهور متجلي مي بينند.با وجود حقانيت پرچم ملي شير و خورشيد ايرانيان,ولي تنوع پرچم در بين گروههاي مختلف در اين روزهاي شكل گيري جنبش سبزحكايت از همين تنوع خواسته ها وافكار در بين گروههاي سياسي مختلف دارد.جمهوري اسلامي دموكراتيك هم قصه اي است كه به تازگي زياد مطرح مي گردد و اتفاقا از نظر تبليغاتي توانايي هاي بالقوه اي را هم به رخ رقيبان خود كشيده اند هر چند از تعداد واقعي طرفداران آن برآوردي نميتوان داشت ولي نمي توانند زياد باشنددر حاليكه شبكه هايي چونBBCو VOAرا بخوبي مجذوب حقانيت خود ساخته اند.چون معدود طرفداران پادشاهي را هم كه قبلا در اين شبكه ها مي ديديم امروزه حذف شده اند و يكپارچه اصلاح طلباني كه در اين سالها به خارج كوچ كرده اندوطرفدار جمهوري اسلامي دموكراتيك هستند چون گنجي, حقيقت جو ,موسوي خوئيني ,سازگارا, داوودي مهاجر, حقيقي و خود اميرابراهيمي و...در برنامه ها دو تا دو تا با هم مي بينيم حال آنكه هر برنامه بايد محل تلاقي افكار مخالف باشد ولي متاسفانه در اين رسانه ها يك گروه يكپارچه حرف خود را براي همديگر تكرار مي كند. چگونه ممكن است اين گروهها همه باورهاي سياسي و تاريخي خود را كنار گذاشته و همراه موسوي شوند و براي تحقق شعار جمهوري اسلامي و حيات طيبه دوران خميني با اوبه اجماع برسند.

اينجا كه آقاي ميرابراهيمي ميگويد نه از پرچم حرف بزنيم و حتي استقلال آزادي جمهوري ايراني را نگوييم چه پايه و بنيادي دارد.يعني فقط جمهوري اسلامي آقاي موسوي را كه اتفاقا مورد پذيرش آقاي اميرابراهيمي هم هست بپذيريم تا به اتحاد برسيم چون اين شعار هو به آزادي ختم ميشود.كدام دموكراسي؟از اول انقلاب 57 با شعار جمهوري اسلامي كه آقاي موسوي آن دوره را حيات طيبه مي خواند كجا شاهد دموكراسي بوده ايم؟كه اگر از نظر دوستان دموكراسي بوده از ديد آزادي خواهان حقيقي دوراني پر از خون و قتل وفساد بوده است.دكتر ميلاني مي گويد موسوي نمي تواند حرف از جمهوري ايراني بزند كه در اين صورت به عنوان برانداز و محارب محاكمه مي گردد ولي مگر كسي از ايشان سوال كرده بود كه چه نوع جمهوري مي خواهد يا ايشان به اختيار مكنونات قلبي خويش را براي مقابله با شعار جمهوري ايراني مردم داخل ابراز داشت.باز بايد خود را بسان 57 فريب دهيم.
پس هرگز تحت لواي شعار جمهوري اسلامي كه با شعار جمهوري ايراني هم نميتوان به اتحاد رسيد چه رسد به دموكراسي.تنها راه براي اتحاد همه نيروها , يافتن يك هدف مشترك مي باشد كه مورد پذيرش همه نيروها از چپ تا راست باشد و آن رفتن بسوي مطالبه يك رفراندوم معين براي تعيين نوع حكومت مي باشد.تنها چيزي كه باعث مي شود امروز در اين برهه از مبارزات ملت ايران بدون توجه به ايدئولوژي همديگر همه به دنبال يك هدف مشترك باشيم كه آن انتخاب نوع حكومت آينده توسط مردم است.تا جايي براي اعتراض و نارضايتي باقي نماند چون تصور نمي كنم هيچ انسان آزادي خواهي با اين خواست واضح و ساده مشكلي داشته باشد.اگر به خواست مردم احترام قائل باشيم ديگر چه چيزي براي اينهمه توهين و جدال سياسي باقي مي ماند.اگر همه در يك صف همانگونه كه شاهزاده رضا پهلوي هم ميگويد براي رسيدن به روز رفراندوم ملي در كنار هم بايستيم و در پي ثبت جنبش سبز و برچسب زدن آن به نام گروه خودنباشيم آيا اين اتحاد نمي تواند ضامن پيروزي همه گروه ها باشد.اصولا اگر به راي مردم باور داريم چرا بايد تسليم يك عقيده مثل جمهوري اسلامي آقاي موسوي شويم تا اتحاد حاصل گردد.
نه, به باور من دموكراسي حاصل از پشت سر موسوي يا ديگري ايستادن براي ايجاد اتحاد نيست بلكه همه از طرفدار جمهوري اسلامي تا جمهوري دموكراتيك و پادشاهي بايد در كنار هم تا روز رسيدن به رفراندوم تعيين نوع حكومت بايستيم و آن روز اين مهم توسط خود مردم تعيين ميگردد.

كوشان.م

KOOSHAN79@YAHOO.COM
KOOSHAN1.BLOGSPOT.COM

No comments:

Post a Comment