Friday, July 5, 2013

ایران و مصر در آینه تاریخ


امروز مصریها نشان دادند اجازه نمی دهند مشمول کهنگی و پوسیدگی گذر زمان باشند.نمی گذارند حکومتی دینی روح این ملت را به انزوا بکشد و اراده شان را به بی ارادگی بدل سازد و فکرشان را به حضیض استیصال بکشاند.روشنفکران سکولار مصر هم به ملت خود سفارش نکردند در پشت بام الله اکبر شبانه سر دهند.این یعنی جامعه ای زنده و پویا.مصریها امروز یکی از بزرگترین همایش های اعتراض خود برضد یک سیستم اسلامی را نمایش دادند.مصریها به ندای اصلاحات در چارچوب نظامی اسلامی هورا نکشیدند.مصریها تصویر هیچ جانوس دوچهره اسلامی را با کت و شلوار شکلاتی ، بر دیوار ذهن خود برافراشته نکردند.





 همان شبی بود که مبارک آخرین سخنرانی اش را میکرد.گفت  کنار نمی رود تا با انتخابات سپتامبر پرچم را دست منتخب مردم بسپرد.همان لحظه خانه فرهیخته ای بودیم که گفت:
 من هرجا جمع بزرگی مردم کف کرده میبینم که گوش نمی کنند و چشم می بندند و فقط فریاد میزنند تنم می لرزد.حال در فرانسه و روسیه باشد یا ایران و پاکستان.نتیجه اش ترسناک است.

همان وقت مقاله های انقلاب ۵۷ را به علت تقارن زمانی میخواندم که شروع کردم تایپ کردن نوشتاری تحت عنوان ایران و مصر در آینه تاریخ. دو پنل داشت یکی ایران ۵۷ دیگری مصر ۹۰ . ادمین گرامی یک سایت در جواب ایمیل ارسالی به من نوشت : الان نوشته بوی حمایت از ” دیکتاتور ” میدهد.نگران نیستی؟ گفتم نوشتن اینکه باید عقلانیت را برای انتقال قدرت به کار بست ، اینکه عمر سلیمان میتواند نقش بختیار به نوعی دیگر را ایفا کند،این حمایت یا ترحم بر دیکتاتور است؟

گذشت.مبارک رفت.انقلاب مصر پیروز شد.عمر سلیمان در آمریکا در خانه اش چند روز بعد از رد صلاحیتش در انتخابات ریاست جمهوری مصر،جایی که با استقبال عجیب مردم مواجه شده بود ، درگذشت.اخوان المسلمین بر سر کار آمدند.تا اینجا همه گفتیم که مصر هم ایران ۵۷ شد.تا اینجا میشد نگران بود که مصر هم چندین سال بعد باید به استقبال یک سید خندان آخوند برود شاید اسلام رحمانی را بر قدرت سیاسی بنشاند.تا اینجا میشد دید سه دهه بعد یک دوچهره اسلامی به نام روحانی را انتخاب کند و بعد فریاد بزند رای مان را پس گرفتیم جای ندا خالی.!!

ولی وقتی استقبال از عمر سلیمان دیده شد.وقتی رقابت تنگاتنگ احمدشفیق و مرسی دیده شد میشد این پالس مثبت را دریافت کنیم جامعه مصر هشیار ایستاده و در کمین.مصریها اعدامهای انقلابی راه نینداخته بودند.مصریها کلفت یک فاحشه خانه را که پیرزنی فرتوت باشد در خیابانها ندوانیده بودند و به آتشش نکشیده بودند.مصریها وزیر فرهنگ خود را اگر بانویی فرهیخته میبود اعدام نمی کردند.مصریها دور پشت بام علوی صدای شلیک گلوله ها را شمارشی مبنی بر رضایت خونین نمی کردند.مصریها عکس کسی را در ماه نمی دیدند.مصریها خانه های طاغوتیان مبارکی ! را مصادره نکردند.مصریها ژنرالهای مبارک ،حتی شخصی مثل عمرسلیمان از بلندپایگان امنیتی را آنگونه که همگان دیدند از درب قدرت بدرقه کردند.امسال مصر را بگذارید کنار سال ۵۸ ایران.یادمان بیاید آن تظاهرات زنان بر علیه حجاب اجباری.” ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم ” .آنروز این جماعت چقدر تنها بود. نا ” مردان ” ما کجا بودند آنروز؟
مصریها ، ملت مصر ماندند امت بی هویت نشدند.
فرهیخته ای چه خوب گفت :
ام کلثوم خواننده دربار ملک فاروق بود.وقتی ناصر که با کودتا جمهوری آورد حتی با اینکه کودتا بود و جمهوری ضد سلطنتی اش را آورده بود
  ولی ام کلثوم خواننده درباری سلطنتی را همین ناصر با احترام اجازه داد خواننده قلبهای ملت مصر باشد.ما با ام کلثوم های خود چه کردیم؟ما که انقلاب کردیم با زنان خواننده مان چه کردیم؟معلوم است ام کلثوم نخواهیم داشت چون لیاقت نداشتیم.

و ادامه میداد:
شاه از دست ما ملت فرار کرد رفت نزد مصری ها شاید کمی آرامش و التیام روحی یابد.و سمبل یا نماینده مصری ها سنگ تمام گذاشت.در واقع قلب بزرگ یک ملت را به نمایش گذاشت حتی بخشی از آن خاک را تقدیم خاندان پادشاهی پهلوی کرد تا شاه را آنجا با شکوه و آبرومند دفن کنند.ما چه کردیم با شاه خودمان؟! شاید میزان خدماتی که مبارک به مصر کرده در برابر آنچه شاه برای ایران کرد قابل قیاس نباشد به عبارتی قیاس مصری که مبارک از سادات گرفت و آنچه تحویل مرسی داد با ایران ۱۳۲۰ و ایرانی که شاه به این انقلابیون داد از نوع قیاس مع الفارغ باشد.شاید قیاس سطح کشتاری که مبارک علیه مخالفان خود در دوره ریاست جمهوری اش کرد با آنچه میتوان از دوره پهلوی روی کاغذ آورد قیاس فیل و فنجان باشد! از آنسو رفتار اینان با شاهان و رهبران خود که با انقلاب و کودتا رفته اند یا حتی آمده اند!
ولی رفتار مردم مصر وقتی حکم قاضی دادگاه تجدید نظر برای مبارک اعلام شد و شادی مردم نشان میداد که آن ملت،ملت مصر هستند.مصر تاریخی ملتی درخور تاریخش داشت و ایرانی که صدای ادعاهایش گوش فلک را کر میکند با تاریخ دراز و فرهنگ و ادبش،ملتی ، امت شده به خود دید و میبیند.

 وقتی ناصر،ملک فاروق را آنچنان با حشمت و عزت،با کشتی تشریفاتی سلطنتی با شلیک توپ ، به بیرون مصر هدایت کرد تا کودتایش تکمیل و تحکیم شود، در اصل ملتی تاریخی با این کنش،تاریخ بزرگ یک ملت قابل احترام را نمایش گزارد و کرامت آن خاک را نمایش داد.




امروز مصریها نشان دادند اجازه نمی دهند مشمول کهنگی و پوسیدگی گذر زمان باشند.نمی گذارند حکومتی دینی روح این ملت را به انزوا بکشد و اراده شان را به بی ارادگی بدل سازد و فکرشان را به حضیض استیصال بکشاند.روشنفکران سکولار مصر هم در این یکسال بیکار نبوده اند.آنها هم به ملت خود سفارش نکردند در پشت بام الله اکبر شبانه سر دهند.سازماندهی کرده اند و ملت که ندای این روشنفکران سکولار را دریافته اند.این یعنی جامعه ای زنده و پویا.مصریها امروز یکی از بزرگترین همایش های اعتراض خود برضد یک سیستم اسلامی را نمایش دادند.مصریها به ندای اصلاحات در چارچوب نظامی اسلامی هورا نکشیدند.

مصریها تصویر هیچ جانوس دوچهره اسلامی را با کت و شلوار شکلاتی ، بر دیوار ذهن خود برافراشته نکردند.مصریها آسانترین و کم هزینه ترین راه را با فریب دلخوش کننده اصلاحات پله پله و یا با مضحکه منفذ امید در چارچوب صندوق رای به بهای راحتی خود نخریدند.مصریها امروز برخواسته اند.نه رنگ میشوند نه اجازه میدهندروشنفکرانی سودجو و مردم فریب، هر دم به یک رنگ، هر روز برای آنان بر ضریحی ، دخیلی رنگی ببندد و آنها را هم دعوت کند که بیایید به پای این ضریح ، دخیل ببندیم.اینکه فردا مصر چه شود،اینکه به کدامین سو برود.

اینکه چه گروهی برنده از این چالش و چلنج خیابانی بیرون بیاید و اینکه آیا سودجویان خارج میتوانند با بندی مصنوعی و فریبی ابلهانه مسیر این حرکت سکولار مردم مصر را منحرف کنند قطعا باید منتظر ماند و شاهد بود ولی مصر به یاد خواهد داشت ” ملتش ” آنگاه که باید بر پرنسیبهای یک ملت مدرن شده پافشاری کرد، و آنچنان که شاید برای حق ملت فردایی ایستادگی کرد.

بله هرگز ما نمی توانیم مثل آن ملت باشیم و جنبش ما هم مانند آن ملت نخواهد بود.چون ما اخلاق و رفتار و کنش و منش مان در خور یک ملت با فرهنگ و تاریخی نبوده که این ارزشها به امروز مردم ما برسد.ما ملتی بی روح شده ایم.ما مانند زامبی های بی روح میخوریم،میشنویم،می بینیم،می خوابیم ولی نمیدانیم چه باید بکنیم و نمی دانیم چه مسئولیتهایی به عنوان یک ملت برای فردای میهنمان داریم.ما بی اخلاق شده ایم.ما بینشی بیمار داریم .ما درمانده و وامانده در چهارراه تاریخ ایستاده ایم و هر بار یک گاری از این چهارراه ، از روی ما رد میشود و ما هر روز لهیده تر از دیروز 

آنچه در کشورهایی مثل ترکیه و مصر میگذرد شاید برای آنها که سنشان از مرز تغییر ذهنیات و باور هایشان گذر کرده صرفا نمایشی بر پرده گذرای تاریخ باشد ولی برای نسلی که اکثریت مردم ایران را تشکیل داده ، با اینکه ضعف ها و لکنتهای فراوانی در ماهیت و هویت و شخصیت اجتماعی  سیاسی ما وجود دارد ولی باید بیاموزیم ،باید غبطه انگیز،ببینیم و تحلیل کنیم نه برای تغییر خودمان که شاید اندکی دیر باشد برای منتقل کردن به نسل آیندگانی.
ما باید تغییر کنیم.


 کوشان م


9 comments:

  1. برو بشین سرجات.دیشب تلویزیون مصروالعربیه وکل کانالهای عربی رو مینشستی نگاه میکردی بعد درمورد ملت مصر افاضات میکردی دیشب طرفدارا ومخالفان مصری همدیگر رو تیکه پاه کردن.فکر کردید الکه رئیس جمهور قانونی یک کشور رو با زور اسلحه بکشند پایین از همه بدتر دستگیرش کنند.مردم فقط سکولارهای قاهره واسکندریه وپورت سعید نیستند.اکثریت مصر گرایش اسامی دارند..طرفداران مرسی مطمئن باشید به این راحتی کنار نمیکشند.ملت مصر فقط سکولارها نیستند اکثریتی از مذهبیون هستند شما چه خوشت بیاد چه نیاد برو از تحلیلگران جامعه مصر مثل علی مهتدی بپرس ببین چی میگه.مطمئن باش اگر یک انتخابات دیگر انجام بشه بازهم اسلامگرایان رای میاورند..آفرین بر ملت ایران که نه مثل مصری وحشی بازی درمیارند نه ادعای روشنفکری دارند.اونها بهترین کار رو کردند واونهم اصلاحات بود.زنده باد اصلاحات ,ومطمئن باش مصر آزادی که هیچ روی آرامش هم نمیبینه

    ReplyDelete
    Replies

    1. دوست عزیز.خوشحال و خرسندم که مطالعه میکنی و نظر میگذاری.جامعه مصر را بهتر از شما مطالعه نکرده باشم کمتر هم مطالعه نکردم.کارشناسانش را هم دنبال میکنم از رسانه های انگلیسی زبان حتی الامکان.من کجا گفتم فقط سکولارها هستند.من نوشتم حرکت ملت مصر به صورت میلیونی تا اینجا ارزشمند بوده.حالا شما اصلاح طلب اسلامی هستی بسیار خوب نظرت را گذاشتی فقط " برو بشین سر جات "کمی زیادی اسلامی و ادبیات اصلاح طلبی دارد لطفا کمی از نظر ادب از اینها فاصله بگیری نظرت محترم است

      اشاره و کنه هدف من چیز دیگری است وگرنه حضور مسلمان و غیر مسلمان و سکولار و اسلام پناه سیاسی را اشاره کرده ام.چیزی که من اینجا هدفم بود مسلم شما در نمی یابید :
      "
      اینکه چه گروهی برنده از این چالش و چلنج خیابانی بیرون بیاید و اینکه آیا سودجویان خارج میتوانند با بندی مصنوعی و فریبی ابلهانه مسیر این حرکت سکولار مردم مصر را منحرف کنند قطعا باید منتظر ماند و شاهد بود ولی مصر به یاد خواهد داشت ” ملتش ” آنگاه که باید بر پرنسیبهای یک ملت مدرن شده پافشاری کرد، و آنچنان که شاید برای حق ملت فردایی ایستادگی کرد."

      Delete
    2. هموطن گرامی،
      محض اطلاع شما در مورد وزن سیاسی اجتماعی اخوان المسلمین و درصد هواداران مرسی عرض میکنم :
      در انتخابات سال گذشته مصر ، تنها 50 درصد واجدین شرایط شرکت کردند و آقای مرسی با حرف و حدیث فراوان ، ، ظاهراً 51 درصد این رأی را به خود اختصاص داد و رقیب ایشان که معاون مبارک بود 49 درصد ؤدی داشت .
      این مسأله به سادگی نشان میدهد که در خوشبینانه ترین حالت، آقای مرسی و اخوان‌المسلمین ، در مجموع 25 درصد رأی جامعه مصر را پشت سر خود دارند (چون نیمی از رأی نیمی از واجدین شرایط را بردند ) .
      این مسأله در زمان مبارک نیز کاکلاً روشن بود زیرا همواره نامزدهای اخوان ، 20 درصد آرای مجلس مصر را در دوره مبارک به دست می‌آوردند.

      Delete
  2. یکبار در یک فروشگاه صنایع دستی چینی به فنجان عجیبی بر خوردم که مانند یک فنجان بود ولی در وسطش یک اژدها بود و در ته آن نیز سوراخی وجود داشت. فروشنده می گفت امپراطورهای چین این فنجان را به زنانشان می دادند که درس عبرتی برای آنان باشد و زیاده خواهی نکنند. وقتی این فنجان را چایی می ریختی و آن را پر می کردی همه چیز مثل فنجان های دیگر بود ولی وقتی بیش از حد آن را پر می کردی ناگهان فنجان بطرز عجیبی تمام محتویات خود را از سوراخ زیر خود خالی می کرد!! امپراطوران چین این فنجان را نشان زنان خود می دادند و می گفتند که حد خود را بدان! اگر درخواست هایت از حد خود فراتر برود ممکن است همه چیز را از دست بدهی!!رفتار گروه اخوان المسلمین یک رفتار سیاسی حرفه ای نبود. آنان بگونه ای رفتار کردند مثل اینکه به یک گنج باد آورد رسیده اند و باید همین الان کار را تمام کنند و شیرینی را بخورند. اگر مرسی راحت استعفا داده بود و باز کار به یک انتخابات دیگر می کشید آنگاه دوباره آبرومندانه تجدید قوا کرده و نقطه ضعف های خود را رفع کرده و باز شرکت می کردند ولی گویی می دانستند که آرای آنها ریزش کرده است.پس ایستادگی کردند و همه شیرینی را از دست دادند

    ReplyDelete
  3. هنوز یک سال از انتخاب مرسی نگذاشته بود اخوان المسلمین قانون اساسی مصر را عوض کردند!قضات قوه قضاییه را عوض کردند! رییس سازمان اطلاعات و امنیت را عوض کردند! سازمان اطلاعاتی موازی تشکیل دادند.گروه های چماقدار تشکیل دادند! شروع به نق نق اجرای قوانین و احکام اسلامی و اجرای گشت ارشاد کردند! ظاهر کشور باستانی و چند قومیتی مصر را اسلامی کردند! و این تازه آن چیزی است که آشکار است و باید آنچه که در خفا انجام دادند و پول هایی که برای تقویت شبکه عنکبوتی خود تزریق کرده اند را هم بدان اضافه کنیم! چشم برهم می زدیم , قطع دست و پا و سنگسار را هم شروع می کردند!.

    ReplyDelete
  4. تجربه دوران حکومت یک ساله اخوان المسلمین و شکست آن, تجربه ای تاریخی و ارزشمند بود. این تجربه نشان داد که مذهب از هر نوعی و ایدئولوژی از هر نوعی با ذات حقیقی جامعه سیاسی در تضاد است.
    اصولا مذهب و یا هر ایدئولوژی دیگری مانند مارکسیسم نمی تواند خواست های سیاسی اجتماعی جامعه را برآورده کند.در ماجرای مصر اگر بجای اخوان یک گروه چپی هم به قدرت رسیده بود باز به همین جا ختم می شد.هنگامی که ایدئولوژی پای به میدان سیاست می گذارد با یک سری بایدها و نبایدهایی که اساس آن ایدئولوژی را تشکیل داده است همراه است و این در تخالف آشکار با دموکراسی و تنوع افکار و عقاید یک جامعه است.پس مذهب باید خود را با شرایط جدید وفق دهد یا باید از باید ها و نباید های خود عقب بنشیند و یا باید جامعه را سرکوب کند. برای عقب نشینی قدرت این کار را ندارد چون بشدت عوام زده است یعنی عوام مردم برای خواص مذهبی تعیین تکلیف می کنند و خواص مذهبی ( رهبران مذهبی) اگر چه بظاهر رهبری جامعه مذهبی را بر عهده دارند ولی عملا دست و پایشان بخاطر سنت ها و آداب مذهبی بسته است . این عدم انعطاف باعث شکنندگی دخالت مذهب در سیاست می شود. از سویی دیگر بسیاری از اصول و قوانین مذهب تنها بر اساس باور های فردی بنیان نهاده شده و اثبات نشده هستند. من باور دارم که این حدیث از پیامبر است و دیگری باور ندارد .بدین خاطر ما با فرقه های و دسته های مختلف مذهبی روبرو هستیم و یک قانون اساسی واحد و اثبات شده برای مذهب وجود ندارد و امری سلیقه ای است. من علی را دوست دارم و دیگری عمر را ترجیح می دهد و سومی هیچکدام و برای عیسی مسیح سنگ به سینه می زند.بنابراین دخالت مذهب در سیاست اسم اش قشنگ است ولی در باطن بدست عوام و امور غیر متقن و سلیقه ای می افتد!وقتی اداره جامعه بجای مدیر توانا بدست عوام افتاد نزول کیفیت اداره جامعه کاملا مشهود خواهد بود. سکولاریسم بر خلاف آنچه که تبلیغ می شود مدافع مذهب است و در جوامع سکولار بهتر می توان مذهبی بود!

    ReplyDelete
  5. حوادث مصر آدم را یاد یک پارادوکس اخلاقی می اندازد! یک راننده اتوبوس در یک جاده کوهستانی با 30 نفر مسافر در حال رانندگی بود ناگهان 3 تا بچه پریدند وسط جاده ! حال راننده اتوبوس باید تصمیم می گرفت یا بچه ها زیر بگیرد و جان 30 نفر را نجات دهد یا به وجدان آنی خود عمل کند و بسوی دره بشتابد؟ مصر نیز باید تصمیم می گرفت یا 3 سال دیگر اخوان المسلمین را تحمل کند و اجازه دهد تا آنان پایه های قدرت خود را تقویت کنند و یک مصر مذهبی بسازند یا بی خیال انتخابات بشوند و با تظاهرات خیابانی ,ارتش را مجبور به دخالت کنند

    ReplyDelete
  6. گناه انجام این عمل شنیع! در درجه اول بر عهده اخوان و مرسی است. اگر با پخته گی سیاسی در حالی که برای اولین بار در تاریخ سیاسی گروه خود فرصتی یافته بودند تا به قدرت اول مصر تبدیل شوند با افراط گری های خود زنگ خطر را برای جامعه ای متنوع مصر بخطر در آوردند. بعد هم اشتباه بعدی را مرتکب شدند و با قلدری در مقابل انتقادات ایستادند و بعد هم از رفراندوم طفره رفتند و بعد هم اعتراضات میلیونی مردم را به مسخره گرفتند. حالا اگر مرسی استعفا داده بود مثلا چی می شد؟ اگر واقعا محق بودند در انتخابات بعدی با پیروزی خود مشت محکی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب می زدند و حقانیت و مظلومیت خود را اثبات می کردند

    ReplyDelete
  7. سپاس از نظرات شما چایی شیرین که زمان صرف کردید برای ارائه دیدگاه قابل احترام خودتان در پای این لینک که به نوعی باعث رنگین شدن نظرات و دیدگاهها میشودو تکثر و تنوع زوایای نگاه به منظره سیاسی موجود

    ReplyDelete