Tuesday, May 29, 2012

معمای اطرافیان رضا پهلوی!




بعد از گذشت نزدیک به سی سال از جستجوی دوستان در ماهیتی به نام رضا پهلوی و سعی در فاش کردن نقاط ضعف " خود ساخته "  توسط این عزیزان ظاهرا کاشف به عمل امده که اصولا مشکل در خود ایشان نیست بلکه معضل " اطرافیان ایشان " هستند! سبحان الله.
بطور مثال نغز نویسی بزرگوار که قبلا در سبد خبری اش گاهی ستونی را بصورت کاملا غیرمرتبط با " اخبار " ، به تخریب  رضا پهلوی میگذراند و این شخص را پسر و وارث " آن دیکتاتور "! مورد نوازش قلم نغزگوی خود قرار میداد و خطر شخص رضا پهلوی را خیلی دموکرات منشانه! هشدار میداد به تازگی به دریافتی بزرگ رسیده است که : دوستان از رضا پهلوی که نمی ترسیم ، اصولا ایشان مشکلی ندارند.معقول که زندگی می کند ، خانواده دوست که هست،گفتار و رفتار اجتماعی وی هم مناسب و شیک پوش و خوش بیان و با دانش بر عرف دموکراتیک و خلاصه " همه چیز خوب " است.منتها ظاهرا مشکل اصلی را این دوستان یافته اند :
" اطرافیان رضا پهلوی ".واقعا احسنت بر این درایت و تیز بینی.باز خدا را شکر فهمیده اند خود رضا پهلوی مشکلی ندارد.یک قدم به جلو میشود.
این مدعی به تازگی رواج یافته و از آنجا که ایراد واضح بر رضا پهلوی کاری دشوار و بدیع به نظر میرسد دوستان مخالف ظاهرا راهی بهتر یافته و درجاهای مختلف عینا و کپی وار تکرار می کنند.
و اما این اطرافیان رضا پهلوی کیستند؟و چرا در حالیکه برخی پهلوی ستیزان، رضا پهلوی را " دموکرات " یافته اند ولی در عین حال اطرافیان ایشان حتی انها که از نسل جوان هستند برچسب دیکتاتور بودن می خورند.نکند کلا خاندان پهلوی تشعشعات " دیکتاتورزایی " ساطع می کنند؟اگر چنین است پس چرا آن " اطرافیانی " که نه تنها فرسنگ ها فاصله با ایشان دارند بلکه هنوز صدای ایشان را بصورت مستقیم نشنیده و خودش را ندیده اند،گرفتار تشعشعات شده و  " دیکتاتور " می شوند؟الان علت این مرض را عرض می کنم!
 اصولا " اطرافیان " کیستند؟همان طرفداران هستند؟چرا اطرافیان بیان می شود؟هدف این است که این گروه را با فرض " اطراف  شاهزاده بودن " به وی بچسبانند تا یک مجموعه واحد دیکتاتور را درست کنند؟خرج کردن کلمات که خرجی ندارد همه نوع قابل مصرف است!
در مصاحبه افق با رضا پهلوی و سعید قاسمی نژاد(پایه گذارگروه دانشجویان لیبرال دموکرات) ، نکته ای جالب را سعید قاسمی نژاد متذکر شد.در بیان ایراد به رضا پهلوی ایشان متذکر شد : چرا رضا پهلوی از " اطرافیان جوان " بهره نمی برد و این نکته را متذکر شد که از نقاط ضعف رضا پهلوی همین عدم ارتباط مستقیم با  " اطرافیان جوان و نورسیده به صحنه سیاست " بوده است.
حال چرا حس دیکتاتور شناسی  عظمیه دوستان از خود رضا پهلوی به عبارتی  ( و نه واقعیتی ) به نام " اطرافیان رضا پهلوی"  سوق یافته است؟جواب ساده است.چون زدن رضا پهلوی که موجودیت معلوم دارد بسیار سخت شده و بهتر آن است بروند به سراغ هویتی مجهول به نام " اطرافیان رضا پهلوی ".چون مشکل این حرفها نیست.مشکل این هست که برخی اندیشه ها طرفدار پادشاهی پارلمانی هستند پس باید که اینان را تخریب کرد!چرا؟چون از نظر دوستان آزاد اندیش برتابیدن نظری جز آنچه انها برحق میدانند جایی ندارد!دموکراسی نوین همین است لابد!
وقتی به اوج اندیشه دموکرات این دوستان بخواهیم پی ببریم کافیست این عبارت نوشته شده توسط یکی از این بزرگان را مرور کنیم :
"مملکت را که آقای پهلوی تنهايی اداره نخواهد کرد، بل که همين اطرافيان هستند که امور را در دست خواهند گرفت".
عجب.پس ظاهرا قرار است اگر گروهی از جمهوری خواهان به قدرت رسید امور مملکتی را میان " اطرافیان خود " تقسیم کنند؟لابد همین است و باید از همین جا اعلام خطر کرد.تا جایی که بنده میدانم در تعریف بدیهی مانیفست پادشاهی پارلمانی ( که خیلی دوستان ذوق می کنند این عبارت بامزه ! " سلطنت نه ببخشید اشتباه کردم پادشاهی " را چند باره در دو خط نوشته خود مطرح کنند که در عمق خود میزان اگاهی و منطق این بزرگان را در ارائه ادله نمایندگی می کند) پارلمان در چارچوب صندوق رای باید مسیر انتخاب برای تصمیم گیری روال سیاسی کشور را بر عهده گیرد و قرار نیست " طرفداران گروههای مختلف " قدرت را به دست گیرند که این کپی برابر اصل نظام اسلامی را بازتولید میکند.ولی متاسفانه دوستان برای اینکه مردم را از خطر  سلطنت طلبان ، ای بابا هی فراموش می کنم پادشاهی خواهان ، برهانند برای انها خطر اطرافیان رضا پهلوی را بر ملا می کنند و مژده سپردن قدرت به " اطرافیان خود " را بدهند که خیلی دموکرات هستند و به اندیشه همه دگر اندیشان هم احترام کامل می گذارند که داریم میبینیم البته!
ضمن اینکه بنده به عنوان یک طرفدار پادشاهی پارلمانی اعلام می کنم قرار نباید بر این باشد که " اطرافیانی" به قدرت برسند از هر آنچه سعی در تخریب اطرافیان دیگری دارند باید نگران شد چون کلا نگاه " اطرافیان محور " این دوستان را برملا می کند که سرمنشا شروع زایش دیکتاتوری نوینی می تواند باشد.بنده میتوانم به عنوان یک شخص محکوم و ممهور به " اطرافیان بودن " که تا بحال نه رضا پهلوی را دیده و حتی صدای ایشان را جز از طریق رسانه ها نشنیده ام،عرض کنم آرمانم بر این اساس است که هیچ اطرافیانی قدرت را قبضه نکنند از این نظر برای تخریب اطرافیان دیگران نمی کوشم تا اطرافیانی نوین را بر قرص ماه بنشانم!
ولی چند نکته :
بارها ذکر می شود بروید در بالاترین تا ببینید این اطرافیان در بالاترین چه می کنند با " اطرافیان ما " ( که قرار است وقتی به قدرت رسیده اند کارها و مشاغل را با عدالت و مهر ورزی میان خود قسمت کنند).در سایت بالاترین اکانتهایی وجود دارد که بدترین توهین ها را در بخش نامربوط " سرگرمی "(بجای اجتماعی و طرفه اینکه این خطا توسط مدیران سایت مکرر نادیده انگاشته می شود)، به خود رضا پهلوی و " اطرافیان مزبور" نثار می کنند و حتی اگر منفی بگیرند با دموکرات منشی می فرمایند " این هست تحمل دموکراسی دوستان سلطنت طلب "! در مقابل با قرار دادن لینکی از یک تحقیق تاریخی مستند چنان فحشهایی به این " اطرافیان رضا پهلوی " حواله می فرمایند که اینجا شرم میکنم از بازتکرارشان.از خود ایشان تا پدر و مادر و خانواده رضا پهلوی که هیچ ، حتی " اطرافیان رضا پهلوی " هیچ یک مصون نبوده اند از دشنام های رکیک بسمت خود.
اینکه منطق و قلمی،اثبات دیکتاتوری " اطرافیان رضا پهلوی " را به سایت بالاترین ارجاع یا به عبارتی حواله کند مرا یاد نوع استناد برخی " آزادیخواهان بالاترینی "!  می اندازد که ادبیاتشان تنها در حد " اطرافیان خودشان " میتواند باشد و قابل گفتن نیست.بیش از این نوشتن در این مورد به نوعی گفتار غیرمملوس است مثل اینکه بنده از اینجا بگویم رفتار انقلابیون سوریه بسیار خشن و غیر دموکراتیک است تشریف ببرید به سوریه ببینید چه بلایی بر سر اسد معصوم  و اطرافیان وی می آورند.
در مورد بد دهان بودن طرفداران پادشاهی.حقیقت اینست سالها که دهه هاست این گروه از سوی دوستان مصدقی و البته برخی به اصطلاح جمهوری خواهان ( بخوانید پهلوی ستیزان ) ، مورد هدف بدترین دشنام ها و توهین ها و تهمت و برچسب ها واقع می شوند تنها و تنها به یک گناه: بد دهان بودن!.این حقیر که در این سالها به عنوان شاهد در حال فعالیت در فضای مجازی هستم ضمن اینکه تمام نوشته ها و کامنتهای این گروهها، طبعا محفوظ و ضبط شده وجود دارد می توانم عرض کنم نیمی از توهین هایی را که آنچه " اطرافیان رضا پهلوی " برچسب خورده اند متحمل می شوند بر مخالف خود روا نمی دارند.
ظاهرا زمانی دموکرات بودن "اطرافیان رضا پهلوی " به اثبات می رسد که هیچ پاسخ رسمی به نوشته های نقادانه یا هتاکانه مخالفان خود ارائه ندهند و صم و بکم بمانند تا هر کس هر برچسبی به اینان بزند و یا هر فریبی را به عنوان رهرو ارائه دهد.خیر هرگز چنین نخواهد بود و این انتظاری عجیب از برخی مخالفان " اطرافیان " می باشد.یعنی هر توهین و فحش که نثار ما می شود باید دسته گلی تقدیم کنیم نشان حسن نیت؟تنها میتوانیم از آن ادبیات زننده دوری کنیم ولی پاسخ باید ادا شود.اصل دموکراسی در دیالوگ چنان است.زرنگ بازی و مغلطه هم نمی پذیرد.چنین چیزی میسر نیست.
رضا پهلوی اصولا اطرافیانی ندارد و ظاهرا اطرافیان را گروههایی سازماندهی می کنند که بدنبال تقسیم مناسب میان این " اطرافیان " به تنهایی هستند نه اطرافیان ایران ما.
اصل بر این است که قدرت سیاسی در فردای ایران از آن ملت ایران باشد نه اطرافیان این و یا ان گروه.شاید اخلاقی نباشد بجای سیبل قرار دادن هویتی واحد و معلوم به نام رضا پهلوی که ماهیت خود را بروز داده و عیان است هدف را بسوی هویتی مجهول و " نیست در جهان " به نام اطرافیان رضا پهلوی تغییر دهیم.( انهم وقتی که حس کنیم تیر نخست به سنگ خورده)
این رسم " پایین کشیدن و تخریب دیگران "برای نمایش خوبی های خود ، رسمی وارونه در فرهنگ اجتماعی ایران باید برای همیشه دور انداخته شود.امید که اخلاق مباحثه هم در نقد ها برقرار باشد و از برچسب زدن برای اثبات حقانیت خود دوری کنیم و بجای آن اطرافیان خود را معرفی و نقد کنیم تا به غنای آن بیفزاییم واینان را از کژرویهای گاه به گاه خود برهانیم.

کوشان.م







No comments:

Post a Comment