Friday, November 7, 2014

پیرامون حصر یا رفع حصر موسوی و کروبی





دیدم خبرنگار بی بی سی فارسی،رفته سراغ احمد شهید پیرامون گزارش جدید درباره حقوق بشر ایران.ایرانی که اسیدپاشی ،صورت دخترکان بدحجابش را! به صورتی درآورده که تا ابد نیاز به حجاب با روبنده دارند ولی دولت کسانی را که این رخداد هول انگیز را برای ثبت در وجدان تاریخ ، ضبط می کنند به بند می کشد که چرا حقیقت را منعکس میکنند.یعنی ظلمی برای پوشیدن ظلمی دیگر.ایرانی که میلیاردها دلار از حقوق بشرش،به یغما می رود و حاصلش پوزخند شرکای دزد، به صورت بشر مزبور می باشد و دیگر هیچ.ایرانی که هر روز خبری از نقض ساده ترین حقوق ملتش ،برش غم انگیزی از تاریخش را پشت سر میگذارد .در این بین،گزارشگر بی بی سی فارسی از احمد شهید می پرسد: آیا در گزارش به حصر موسوی و کروبی و خانم رهنورد پرداخته اید؟احمد شهید حیران از اینکه میان اینهمه خبرهای هولناک از نقض ، که نه ، له شدن حقوق مردمش در پرونده های قطور زیر بغلش،چرا خبرنگار ایرانی بی بی سی ، دلهره حصر موسوی و رهنورد رنگ از رخسارش پرانده،میگوید : بله بله این سوال بطور جدی مطرح است که اینها به چه جرمی در حصر هستند! احمد شهید با خود فکر میکند اگر این خبرنگار را نمادی از تشویش و نگرانی مردم ایران فرض کند پس  لابد مردم ایران هر آینه حاضرند هر روز زیر سمبه تلخ ترین نقض حقوقشان بایستند و فقط منتظر لبخندی رضایت بخش بدنبال آزادی موسوی و کروبی هستند.حیرت می کند چون نمیداند...

ولی اگر اهل سیر و سیاحت در رسانه های نوشتاری و دیداری فارسی زبان هستید در روز چند بار ،موضوع رفع حصر موسوی و کروبی را به عنوان بیت الغزل نقض حقوق مردم بخت برگشته ایران می بینید یا میخوانید؟جایی که بیش از بیست نفر از زندانیان سیاسی از نوع تاج زاده و بهزاد نبوی و تاجیک، نامه می نویسند که موسوی و کروبی را آزاد کنید ما اگر در زندان بمانیم و بپوسیم چه باک ! آیا واقعا رفع حصر موسوی و کروبی نمادی از نقض حقوق بشر در ایران است؟اینکه موسوی و کروبی و رهنورد که به ناحق ، نه در سیاهچاله های خلافت اسلامی ایران،که در خانه خود در حصر اجباری و بی دلیل هستند فرضا فردا آزاد شوند ایا نشانه بهبود وضع حقوق بشر در ایران می باشد؟اگر نه ، دقیقا منظور از اینهمه تاکید به این موضوع به عنوان نماد اصلی نقض حقوق بشر در ایران دقیقا چیست وچه دستاوردی دارد؟ اگر اینان فردا آزاد شوند طیف اصلاح طلبان به خارج آمده در چند سال اخیر ، همان که با ظهور تلویزیونی بی بی سی فارسی، با زیر نویس عنوان ملی – مذهبی به مردم معرفی می شوند! در حضور هر روزه خود در رسانه مزبور یا صدای امریکا ، چه مواردی را به عنوان شاخص نقض حقوق بشر مطرح میکنند و مورد بحث قرار میدهند؟

رفع حصر موسوی و کروبی و رهنورد ، به نظر نمی رسد خبر خوبی برای فعالان حقوق بشر اصلاح طلب ، ببخشید ملی مذهبی چسبیده برروی صندلی تحلیل و تفسیر وضعیت سیاه حقوق بشر در نظام اسلامی باشد.چون از فردای آن روز،توگویی مشکل حقوق بشر این مردمان حل شده،این تحلیل گران به نوعی از بن بست تمثیلی خود می رسند..
ولی من باور دارم بسیارانی در کسوت باورمندان به اصلاح پله پله این نظام به عنوان یگانه راه رستگاری و دموکراسی و آرزومندان به دوران طلایی امام راحل، اگر به موضوع رفع حصر موسوی و کروبی به عنوان یک رخداد سیاسی ( ونه حقوق بشری ) بنگرند ته دل دوست نخواهند داشت اینان آزاد شوند.چون لابد اینان هم مثل من،ازخود می پرسند فرض کنیم موسوی و کروبی و رهنورد به دستور رهبر ، فردا صبح زود از حصر خلاص شدند.تا اینجا حقوق بشر ترمیم می شود ! ولی جهت سیاست آنان که به " رهبری سبز موسوی و کروبی و رهنورد " به عنوان سرمایه ای سیاسی دخیل بسته اند چه سرنوشتی متصور میتوان شد؟

دو حالت را میتوان فرض کرد.یا موسوی و کروبی آزاد خواهند شد ولی به دور از عافیت طلبی به اعتراض و گفتن گفتنی هایی بسیار فراتر از تقلب در انتخابات، مبادرت می ورزند.طبعا بعید به نظر می رسد در این حالت بخواهند مردم را به امام راحل همان پیرسفرکرده شان، حواله دهند.عقلا و طبعا ( که البته هردو از وجنات کارگزاران این نظام بدور است ) ایندو مجبورند برای ادامه مسیر از محدوده قانون اساسی پا را فراتر بگذارند.آنگاه ورای آنکه چه سرنوشت یا عقوبتی احتمالا در انتظار آنها خواهد بود ( با توجه به مواضع رهبر در مورد اینها و نیز خواست تندروها برای اعدام این خائنین به زعم خودشان  ) باید پرسید چه سرنوشتی در انتظار اکثر قریب به اتفاق هم پیاله های دیروز یا هم پالگی های فعلی نظام اسلامی در هیئت اصلاح طلبان و هیبت مدافعین ظاهری یا حقیقی امروزی موسوی و کروبی خواهد بود؟اگر دولت روحانی و شخص وی،بخواهند وارد یک تلاش پشت پرده برای آزاد کردن ایندو بشوند بدون اینکه بتوانند از اینان قول بگیرند که سکوت کنند و کاسه کوسه دولت اعتدال و تکنوکرات رئیس جمهور حقوقدان را بهم نریزند ، می دانند که خطر دهان باز کردن اینها همانا و بهم ریختن اوضاع به ضرر دولت سیاسی و مادی اینها همان. چرا باید چنین ریسکی کنند؟موسوی و کروبی میتوانند بعد از آزادی،ایستاده بر عهد و پیمانشان با مردم چنانچه ظاهرا تا امروز مدعی آن هستند، چیزی را بگویند که آتش آن دولت اعتدال روحانی را شعله ور نکند؟

میتوانند بگویند ما نمادهای جنبش سبز که خواهان تغییر در حضور آدم خوارانی چون پورمحمدی ها بودیم در برابر جلوس مصطفی پورمحمدی در کسوت نماینده دادگستری و عدل پراکنی دولت اعتدال به عنوان یک مثال از معلوم الحال های دولت بنفش، سکوت میکنیم و لبخند رضایت میزنیم!؟ اصلا آنان به خود این دولت اعتدال روحانی اعتبار و وجاهتی قائل می شوند که میان مدعیان سبز بودن و ارادتمندان موسوی و کروبی در ظاهر،شیفتگانی دارد که در داخل و بویژه خارج به سویش غش کرده اند ، و نغمه یا روحانی ادرکنی را در صدای آمریکا و بی بی سی و رسانه های دیگر با کوک نامیزانی هر روز می نوازند؟به مسیر انتخاب روحانی و دولتش اعتبار و وجاهت قانونی میدهند؟یا به دنبال مواضع 88 طبعا آن را باطل می شناسند؟اینهمه تناقض میان به دولت نشستگان فعلی و به دولت رسیدگان دیروز در قبای اصلاح طلبان به خارج رفته امروز،چه ته مزه ای را درباره رفع حصر در عمق ذهن و ته دل این طیف نشان میدهد؟مگر مطمئن باشند که موسوی و کروبی چنین موضعی نمی گیرند و سکوت میکنند انگاه...

آنگاه حالت دوم است که فرض کنیم موسوی و کروبی فردا از حصر آزاد می شوند و سکوت میکنند.فرض کنید حصر پایان یافته و مردمی که به آنها گفته اند بگویید یا حسین میرحسین تا رستگار شوید بی صبرانه منتظرند تا پس از غیبتی صغری،قائد سبز،به عهدش وفا کند و آنها را از نیل وحشت اسلامی ، عبور دهد.ولی ناگهان می بینند صدایی از عصای سبز اینان به گوش نمی رسد.آنگاه سرمایه کسانی که به موسوی و کروبی دخیل بستند و مردم را به سور اسرافیل ایندو امید رستاخیز دوباره داده اند تا به امروز،نمی سوزد؟البته این احتمال از جهاتی کمتر است که موسوی و کروبی بیرون بیایند و سکوت کنند .به عبارتی خودایندو اگر تحت فشار،ناگزیر باشند میان ماندن در حصر فعلی و ازاد شدن به شرط سکوت مطلق ، یکی را انتخاب کنند با توجه به سن و سال و وجاهت کسب کرده که گذشته اینان را ترمیم کرده ترجیح میدهند در حصر بمانند نه اینکه سکوت کردن برایشان سخت باشد که قضاوت مردم بعد از این سکوت احتمالی برای نام و ابروی اینان از حصر سخت تر خواهد بود.آِیا موسوی وکروبی با توجه به شرایط دیروزشان در جنبش سبز و شرایط امروز سیاسی ایران میتوانند موضعی بینابین ایندو حالت را اتخاذ کنند که نه سیخ بسوزد نه کباب؟به نظر نمی رسد مردم این حالت را بپذیرند.
این وسط یک پرسش می ماند.اگر اینان آزاد شوند و منتقدان حقوق بشر اصلاح طلب، نتوانند رفع حصر موسوی و کروبی را نماد ظلم به ملت ایران فریاد بکشند تا اینگونه نشان دهند اصلاح طلبان مظلوم ترین و تحت ستم ترین هستند میان همه مردم ایران نسبت به دیگر طیفهای اپوزیسیون و از این بین برای خود کسب وجاهت کنند،اگر اینان آزاد شوند و دولت به دولت رسیدگان ائتلاف بنفش و سبز را بشکنند.
اگر اینان ازاد شوند و نه بتوانند چیزی بگویند و نه اینکه چیزی نگویند،اگر اینها آزاد شوند و حکومتی که اصلاح طلب سبز و بنفش و زردش،در کنار اصولگرا و دلواپس و دیگرانش به چالش سقوط کشیده شوند،یا از آن سو اگر اینان ازاد شوند و قرار باشد وجاهت و شرافتی را که در غیبت آنها،با فرض برعهد بودنشان،برای اینان ساخته اند و مردمی به دنبال همین تصور صحیح یا ناصحیح و با این بهانه و وعده ،رنگ بنفش می شوند و به زعم خودشان خون ندا را پس می گیرند، به باد رود و سرمایه مهم جریان اصلاح طلبی نظام اسلامی به کابوس فریبی دیگر برای ملت بدل شود چرا اصولا باید جریانهای مختلف نظام اسلامی از صدر تا ذیل از تندرو تا کندرو و اصلاح طلب و معتدلش ، آرزومند رفع حصر اینها باشند؟همین موسوی و کروبی در حصر ، که اینان بر دیوار ذهن ملت ساخته اند و به نامش رای بنفش میگیرند و جیغ بنفش پس میدهند تا دولت بنفششان برپا باشد خیلی بهتر و مفیدتر از موسوی و کروبی رفع حصر شده می باشد.این وسط در دل موسوی و کروبی و رهنورد چه میگذرد هیچکس نمیداند شاید چون نباید بداند و بهتر است نداند....


کوشان م

1 comment:

  1. در همین رابطه ...حصر خانگی
    http://kouroshmasoumifar.blogspot.se/2014/12/blog-post_15.html

    ReplyDelete