داستان سایت جرس هم شده از اون قصه های هزار یک شب! اینقدر این سایت نعل وارونه زده و اینقدر اصلاح! اخبار کرده و اینقدر خلاصه متعهد به روشهای " خودخواسته " عمل کرده که نمی دانیم از کجا مثال بیاوریم.
یک روز سخنان نوری زاد را مورد مرحمت اسلامی خود قرار داده بود و دیگر روزی یک حال اساسی میدهد به سروش عزیز.یک روز نویسنده اش با کلاهی رحمانی خانواده ندا آقا سلطان را نوازشی میدهد و فردا روزی از آن نامه سرگشاده ، قسمتی را که بر منوال "جنبش راه سبز"ش نمی شناسد حذف به مطلوب می کند وصدای دوستان خودش را هم در می آورد. خلاصه بزنیم به تخته ، تیم سردبیری اش حسابی در جهت رتق و فتق امور فعال است.
روز دیگر واحدی را هدف قرار میدهد.چرا واحدی؟مگر نه واحدی تا دیروز همراه و هم اندیش این اقایان بوده؟مگر نه واحدی نماینده آقای کروبی و سر دبیر افتاب یزد بوده؟ولی نه.صبر کنید.این واحدی دیروز بود.امروز واحدی نه آن می کند که قبلا انجام میداده و نه آن می گوید که پیش از این میگفته.جرس ،واحدی امروز را نماینده کروبی نمی شناخت تا جایی که بیانیه داد در این مورد.باز جای شکرش باقیست که سحام نیوز سایت رسمی مهدی کروبی تو دهنی محکمی به این جرس خفته نظام اسلامی زد که مزخرف نگو جرس زنگ زده!واحدی نماینده رسمی مهدی کروبی بوده و هست.چرا واحدی امروز تبدیل به یک اخ بزرگ شده؟چون سخن از کنگره ملی می زند.چون فریاد می زند من اصلاح طلب از نوع کدیور و خاتمی نیستم.چون وی حرف از انتخابات آزاد و رفراندوم قانون اساسی و تمکین به رای ملت می زند که هر آنچه مردم بخواهند منم همان را می پذیرم حتی اگر مخالف خواست من باشد.چون واحدی با اپوزیسیون سنتی نظام اسلامی اشغالگر نشست و برخواست دارد و اتحاد را می جویدو این جویندگان دوران طلایی امام راحل را خوش نمی آید.از این بیشتر دلیل لازم است.
می گویند که زیر نظر مهاجرانی و همسر گرامی و برادر همسر گرامی تر یعنی اقای حجت اسلام و مسلمین کدیور اداره می شود.
جناب مهاجرانی که معرف حضور هست.همان وزیر کاردانی که چندی پیش هل من ناصر می طلبید.نه اشتباه نکنید برای دادخواهی از بیداد این نظام جائر نبود بلکه هل من ناصر طلبیدنش برای این بود که ایا کسی هست لکه ننگ و یا فساد مالی بر دامان رهبر انقلابش بیابد و به وی نشان دهد!همین
و اما کدیور این مرد خدا که امروز استاد مدعو! دانشگاهی در ینگه عالم است.یادتان هست با رشادت و صداقتی شایسته یک مبلغ اسلامی در رسانه ای همگانی نشست و در چشم هفتاد ملیون زل زد گفت:"مردم ایران در خیابانها گفتند هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران".خب باز همه چیز واضح است که چنین نوع نقل قول صادقانه از چه آبشخور زلالی می توان سرچشمه بگیرد!
جنبش سبز از همان روز اول وکیل وصی خودخوانده بسیار داشت به نحوی که موسوی و کروبی آرام خود راه همراه خواندند تا از بار ترافیک رهبران ادوایزر کم شود شاید جنبش در پیچ و تاب های مار و پله های سیاست گیج نشود و مات نشود.البته چقدر موفق بودند بماند.
به هر حال سایت جرس از آغاز راهی را پیموده که معرف یک هویت حقوقی معتقد به اسلام رحمانی و متعهد به آرمانهای امام راحل و پایبند به اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی نظام اسلامی بوده است .البته این هم نوعی مشی و باور شخصی یا گروهی است که تا جایی که مربوط به حریم خصوصی اشخاص حقیقی یا حقوقی شود محترم است.ولی مشکل از جایی شروع می شود که در این سایت حمله به "دگراندیش " و تخریب "دگر اندیشان " تبدیل به رویه ای در حد کیهان اشغال شده توسط حسین شریعتمداری شده است.
گروهی از نیروهای دموکراسی خواه که بر ضد تمامیت نظام اشغالگر بر آمده اند،بر آن شدند تا در کنار هم فارغ از تمام اختلاف نظرهای سیاسی،جهت هدف مشترک که همان محکوم کردن راس نظام اشغالگر حاکم بر میهن ماست اعلام جرمی بر علیه رهبر ایران ،خامنه ای ، انجام دهند.
محمد مصطفایی وکیل و فعال حقوق بشر در کنار سفیران سبز از یک سو تا شاهزاده رضا پهلوی دوشادوش هم این شکواییه را تنظیم و تقدیم مراجع بین المللی کرده اند.
حال برای سایت رحمانی جرس کاشف به عمل آمده که می تواند مچ این اهمال کاری و بی دقتی دوستان را گرفته و زیر علم " حضرت اقا" سینه بزند که :کی و کجا توانسته است مچ آقا را بگیرد و وی را با چه شواهدی متهم به جنایات کرده اند که ادعای مکافات له نموده اند!!
نکته قابل ذکر اینست که محمد مصطفایی در مصاحبه با دویچه وله به پرسش این رسانه چنین پاسخ می دهد:
" برای این منظور فکر میکنید مثلا دادگاه لاهه میتواند محل مناسبی برای رسیدگی به چنین شکایتی باشد؟
نه؛ دادگاه لاهه در اصل صلاحیت رسیدگی به این شکایت را ندارد، به دلیل اینکه پروتکلی که مربوط به این شکایت هست، پروتکل الحاقیای که در رابطه با میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هست را ایران امضا نکرده است. بنابراین دادگاه کیفری لاهه نمیتواند صالح به رسیدگی باشد.
ولی این پرونده را شورای امنیت بایست مورد رسیدگی قرار دهد. و چون موضوع کیفری است، اگر اعضای شورای امنیت به این نتیجه رسیدند که این موضوع از جمله موارد و مصادیق جنایت علیه بشریت است، پرونده را به دادگاه لاهه ارجاع میدهند. در چنین حالتی، دادگاه لاهه صالح به رسیدگی است و مکلف است که به درخواست ما رسیدگی کند."1
یعنی اینجا ایشان صریحا اعلام می کند اعلان جرم را به شورای امنیت اعلام نموده و در مراحل بعدی می تواند در سیر قضایی و دادگاهی قرار بگیرد.
به عبارتی ایشان به عنوان یک وکیل و حقوقدان برجسته بسیار دقیق بر زوایای قانونی آگاه و در همان راستا اقدام نموده است.
اول من متحیرم که چگونه است این هویت مدعی نمایندگی "جنبش راه سبز" ، هر گاه که ادعایی علیه رهبر انقلاب و مجری قانون اساسی مدعی آقایان مطرح می شود چگونه وسط گود قانون،فریاد وا شواهدا و نبود مدارک کافی را به هوا هوار می کند و خیلی زود موضع خود را در برابر هر گونه اعلام جرمی علیه متهم ردیف اول کشتار و شکنجه و تجاوز جوانان سبز این میهن به صورت معترض مشخص می کند! این آقایان که مدعی دفاع از ارزشهای جنبش سبز مزبور(با هر تلاوتی که خود دارند) می باشند چطور اینقدر محکم کنار رهبر خونریز نظامی که پویندگان جنبش سبز را میکروب می خواند می ایستند و فراموش می کنند که قاعدتا یک مدعی راه سبز بودن ، باید در فراهم کردن مدارک و شواهد کافی و وافی برای متهم کردن یک جنایت کار ضد سبز در کنار تمام آزادیخواهان فارغ از باورهای سیاسی متکثر و غیر خودی بایستد نه یک دست انداز شود بر راه پیموده اینان.
نمی دانم هدف غایی جرس در این نوشته های ضد این اعلان جرم،همصدا با روزنامه های ایران (البته با زبان بی زبانی) ، چه می تواند باشد.آیا حضور شخصی به نام رضا پهلوی در راس این کار کهیر بر تن اسلام پناهان معتقد به نظام بر امده ازجنون انقلابی گری نشانده یا همکاری و قرابت در استراتژی میان ازادیخواهان،از محمد مصطفایی گرفته تا سفیران پیشین و اعضا فعلی کمپین سبز برای جرسی ها نشان روشن شدن چراغ خطر هست که این چنین بی محابا و افسار گسیخته به تکفیر این حرکت انسانی و دموکراسی خواهانه برخواسته اند.چراغ خطری که نشانگر همان راه بی راهه ای است که جنبش سبز را به سکون فعلی کشانید.چراغ خطری که امروز برای دوستداران و دلباختگان امام راحل و حافظان دوران طلایی اش خیلی بیش از پیش چشمک میزند.
جرسی ها باید بدانند که نیروهای ازادیخواه و همه نیروهای جاری در خیابانهای سیاسی ایران سره را از ناسره تمیز می دهند و شاید بتوان برای یکبار عکس مار بر دیوار اذهان مردم کشید ولی برای همیشه نمی توان بیراهه را بجای صراط مستقیم به مردم قالب کرد.
کوشان.م