Monday, June 6, 2011

دگراندیشی ، اتحاد و آرزوهای بالاترین برای دموکراسی


دموکراسی یعنی چه؟اتحاد نیروهای اپوزیسیون چه معنایی دارد؟دگراندیش به چه کسی اطلاق می شود؟

نوشته ای دیدم در سایت بالاترین به این عنوان:" خدایا؛ کشورم را از شَر سه بلا محفوظ بدار: ولایت طلبان، رجوی طلبان و سلطنت طلبان " .

با خود اندیشیدم چه تفکری این آرزو را برای ایران آنهم با عنوان "کشورم" دارد.مدتهاست بر این باوریم و غرولند کنان این سخن میان تمام فعالین سیاسی و آزادیخواهان ایران جاری هست که چرا شاهد اتحاد ، میان نیروهای مخالف تمامیت نظام اشغالگر اسلامی نیستیم.مگر نه اینکه تمام آزادیخواهان با هر تفکر و اندیشه سیاسی در آروزی برقراری حاکمیت ملی و یک نظام دموکرات ( و اغلب سکولار دموکرات) بر پایه انتخابات آزاد هستند.مگر جز این هست که تلاش همه گروههای اپوزیسیون همانا رسیدن به فضای باز سیاسی و گذار به دموکراسی توسط یک رفراندوم ملی در یک فضای آزاد(برای تبیین مانیفست سیاسی و اجتماعی تمام اندیشه های سیاسی جهت آگاهی تک تک رای دهندگان و ایجاد بینشی باز برای آنچه مردم می خواهند) بعد از براندازی نظام اسلامی که نشان داده فاقد هرگونه پتانسیلی برای اصلاح خود است ، می باشد.مگر نه اینکه شیخ اصلاحات ، کروبی ،نیز علنا اعلام کرد این نظام نه اسلامی هست نه جمهوری که بتوان آن را اصلاح کرد.

اینکه میبینیم با وجود اینکه سالهاست نیروهای اپوزیسیون هر کدام تاکید بر امر اتحاد بین نیروها دارد و تایید بر پایبندی خود بر این مهم ، چیزی که دسترسی به آن را تا کنون محقق نکرده ، عدم آگاهی ما از تعریف اتحاد و تحلیل دموکراسی هست.بسیاری از آزادیخواهان و مبارزین اتحاد را به معنای "رسیدن به یک نظر و دیدگاه" می دانند و نه " دستیابی به یک هدف و استراتژی". این باعث می شود که یک جمهوری خواه ، انتظار جمهوری خواه شدن تمام گروههای سیاسی اعم از مشروطه خواه یا مجاهدین یا چپ ها را بکشد .و یا یک طرفدار پادشاهی پارلمانی بخواهد تا همه به این مشی و دیدگاه سیاسی اقبال نشان دهند یا چپها همه را با لباس متحد الشکل سوسیالیست انتظار می کشند . و اگر جز این باشد پس لابد "دیگران" دوست ندارند با "ما" متحد شوند.حال آنکه دموکراسی حاصل تجمع تمام "دگراندیشان" در قالب یک اجتماع واحد و تعامل و تقابل "اندیشه های متکثر" در کنار همدیگر ،به عنوان نیروهای منتقد همدیگر (و نه لزوما دشمن هم یا مخالف صرف یکدیگر) و اجزای ناظر بر عملکرد "دولت منتخب اکثریت" می باشد.پس حذف و یا حتی آرزوی حذف هر اندیشه مقابل خواست یا تفکر ما، به نوعی یک قدم دور شدن از جامعه دموکرات و رفتن به استقبال دیکتاتوری می باشد.نوع نظام هم هیچ ربطی در بروز و حدوث این معضل یا جلوگیری از آن نمی تواند داشته باشد بلکه این محتوی هست که نظامات سیاسی را به سوی دیکتاتوری یا مردمسالار بودن سوق می دهد.

حال آروزی "حفظ کردن کشورم از سه بلا:"ولایت طلبان ، رجوی طلبان ، سلطنت طلبان" ، نشان از ذات دیکتاتور و نفس مستبد گوینده این خواسته و یا نادانی وی از حقیقت معنایی خواسته اش دارد یا موضوع چیز دیگری هست. وقتی قرار باشد ولایت طلبان حذف شوند یعنی از خاتمی و موسوی و تمام باند اصلاح طلب (و البته خواستار حفظ نظام اسلامی) و تمام خواهندگان اسلام رحمانی و امام راحل به علاوه گروه اندک و قلیل اصولگرایان باید حذف شوند.این یک دسته از مردم(و لو بسیار قلیل و محدود ).حذف آنچه ایشان به ادبیات مرسوم "گروههایی معلوم الحال! " ، سلطنت طلب می نامد باز شامل تعداد زیادی از مردم می تواند باشد که همه به نظام پادشاهی معتقد و باورمند هستند. به هر حال در کشوری که بیش از 2500 سال سابقه استقرار نظام پادشاهی داشته و فرهنگ آن با ادبیات " شاهنامه ای " عجین شده و مرکز حکومتش هنوز "پایتخت" نامیده می شود ،حذف این گروه از مردم یا سفاهت است یا قساوت و جنایت.

حال گروه مجاهدین خلق هم که جای خود دارد که اعضا و هوادارنش مشخص و حی و حاضرند.چه مخالف ایدئولوژی آنها باشیم یا موافق.

آرزوی حذف این "انسانها" چه معنی می دهد؟بلی آروزی حذف "همه " بجز "من" و خواست حذف "دگر اندیشان" بجز "اندیشه من". حتما این دوست ما خود را و آرزوی خود را جهت تحقق دموکراسی برای "کشورم" معنا و تفسیر می کند.!! یا ایشان خیلی نادان و پرت از واقعیات اجتماعی هست که با روشی دقیقا منطبق با نظام اشغالگر اسلامی بدنبال تحقق دموکراسی و مردم سالاری می باشد.و یا ایشان جزئی از این اشغالگران با لباسی خوش رنگ هست که همانا ایجاد اختلاف بین نیروها و پررنگ تر کردن فاصله طیف متکثر جنبش سبز جهت خاموش کردن هر چه بیشتر آن می باشد.

از منظری دیگر به موضوع ، اصلاح طلبان نیز امروز به مانند اصولگرایان حاکم دارای شکاف عمیق میان خویش هستند.می بینیم طیفی که امثال بابک داد گرامی ، موسوی خوئینی(نماینده مجلس ششم) و واحدی سخن گوی کروبی(شیخ اصلاحات) آن را نمایندگی می کنند رسما ناقوس مرگ رژیم را به صدا در آورده و گذار از حکومت جمهوری اسلامی را فریاد زده و آن را مشی کروبی هم می نامند.در مقابل با نزدیک شدن به موسم نمایش انتخابات فرمایشی مجلس حکومت اسلامی،و حدوث و بروز اختلافات علنی و عمیق جناح احمدی نژاد و خامنه ای ، برخی از مصادیق اصلاح طلبی مثل خاتمی و شکوری راد و مهاجرانی (تا حتی عباس عبدی و نوری زاد) با نوشتن نامه های فدایت شوم برای رهبرشان خواستار عفو ایشان توسط رهبر شده و حتی وکیل مدعای مردم زجر کشیده هم شده اند که:"رهبرا،ما را عفو کن و بیامرز" و چند کرسی از مجلس فرمایشی را نصیب ما بگردان تا دوستان دلتنگ صندلی های قدرت و "مفت خوری" به 32 سال چپاول و غارت و مصادره اموال ملت بتوانند ادامه دهند و از بنیاد باران تا خانه های مجلل لندن نشینان ،چراغشان روشن و دعاگوی رهبرشان بمانند!!

مسلما دنبال کنندگان این سیاست ، خواهان محفوظ ماندن کشور از "دگراندیشان" هستند تا هم صدای منتقدی در برابر فریب راحت مردم نداشته باشند و هم با ایجاد شکاف بین نیروهای متشکل و متکثر جنبش سبز ،همین پیکر نحیف شده جنبش که حاصل خیانت و تزلزل رای اینان بوده ،کاملا از پای در بیاورند و به عبارتی یک لگد زیر میز شطرنج ،بازی را به طور کلی به هم بریزند چون جنبش سبز برای اصلاح طلبان حکومتی( و نه حقیقی که امروز گذار از حکومت را بدیهی و اجباری می دانند) به طور حتم خیر و برکتی نداشته که مایه دردسر و مورد غضب قرار گرفتن توسط نهادهای قدرت نظام اشغالگر و رهبرشان شده است و صد البته نبود آن بهتر از بودنش.و متاسفانه موسوی و کروبی هم در حصر و قرنطینه خبری کامل ، هیچ عکس العملی جهت شفافیت نمی توانند نشان دهند هر چند کروبی با شجاعت گذار از این نظام را رسما فریاد زد و همانند موسوی از عافیت طلبان و قدرت دوستان راه خود را جدا کردند.این گروه البته نباید از اصطلاح "کشورم"بهره ببرد بلکه اینان اشغالگران کشور ایران و چپاول کنندگان 32 ساله میهن اهورایی ما هستند که باز هم از یک حرف "م" جهت فریب مردم ایران استفاده می کنند.ایران کشور اینان نیست ، غنیمت برای آنها بوده و خواهد بود.و این مشکل بزرگ ما هست که گروهی از هم میهنان ما که خود را علاقه مند مشی اصلاح طلبی می دانند و اکثریتشان عاشق میهن و "کشورمان" (و نه کشورم) هستند با این منظر از آرزوی مزبور غریبه و ناآشنا هستند و بخاطر همین نشناختن سران جریان فوق ممکن هست در جواب این آرزو که در اصل کابوس آنها خواهد شد با ساده دلی و صد البته حسن نیت حاصل از نشناختن"دگر اندیشان" می گویند : الهی آمین.باید مراقب باشیم مثل همه سالهایی که چشم بسته به ندای خمینی ها لبیک گفتیم و به امروز سیاه "کشورمان"منتج شد دقیق حرف و آروزهای حذف خواهانه را تحلیل کنیم تا مبادا باز هم با حذف دیگران با نام "محفوظ ماندن کشورم از..." سیاهی نوینی را بیافرینیم که دور باد.

پس شاید پسندیده باشد اینگونه آرزو کنیم که" خداوندگار ایران،کشورمان را از هیچ دگر اندیشی مرهان،تنها از شر اشغالگران ایران محفوظ بدار! کشور ما را از هیچ انسانی با هر اندیشه و مرام و تفکر سیاسی ، اجتماعی یا دینی نرهان ولی از انگلهایی که مثل زالو خون ملت ایران را مکیده و فقط دنبال حذف دیگران برای بقای وجود ناپاک خودشان و چپاول و مصادره اموال ملی ایرانیان هستند محفوظ بدار।"


کوشان.م