Monday, September 5, 2011

از وبگردی مجازی تا روشنفکری ایران ، نگاهی به جمعه گردی های نوری علا


درد اجتماعی یا همان جامعه بیمار حاصل یک کنش پیچیده جامعه شناختی و یک فرهنگ اجتماعی- تاریخی مسموم و مضموم،از تداوم ریزکنش های معیوب و گاهی خطا ،به یک تومور سرطانی و یا یک بیماری حاد کشنده می تواند بدل شود.از نظر سنی شاید از بسیاری از اعضا و پویندگان سیاسی فضای مجازی – شاید - کوچکتر باشم.ولی چون در فضای مجازی همه چیز مجازی هست پس سن گوینده اصلا مهم نیست.هدفم این هست که بگویم در فضای مجازی اگر چه انتظار یک حرکت سیاسی"موثر" ،کمی زیاده انگاری هست ولی اینکه ما بتوانیم در شکل دهی تفکر و تامل سیاسی هموطنان گامی هر چند کوچک برداریم در جای خود سودمند هست.مثال اینکه دقت کردم (و شما هم دقیق شوید) در تمام گروهها و سایتهای مجازی چیزی به نام "لینک تحلیلی و موشکافانه" هیچ "لایکی" را بخودش اختصاص نمی دهند.در سایتی اجتماعی مثل بالاترین کمترین رایها برای لینکهای من یکنفر، لینکهای تحلیلی و یا تفسیر تاریخ هست حتی کمتراز یک ترانه زیبا و البته تکراری!

در تبیین این وضع مثلا همه اعضای یک گروه طرفدار پادشاهی پارلمانی می گویند 28 مرداد چه و چه.اگر بگویید چرا مدعی این هستید حداکثر بگویند خب چون شاه خیلی خوب بوده!!!میگید نه، امتحان کنید چقدر از زندگی و روانشناسی دکتر مصدق،از حوادث تیر و مرداد 32 و...بطور جزئی خبر دارند تا قضاوتش بر محور دانش باشد نه احساس! از تمام افراد انلاین گروه مزبور در یک محیط مجازی، اطلاعات جمع شود،من میگم 5 خط نمی شوند(اینجاست که اشاره کنم به کسی بر نخورد).حال بماند سینه زنان عاشورای نوین که دو خط هم نمی توانند در دفاع این سینه زنی بنگارند بگویید بابا این نبوده تاریخ چیز دیگری می گوید میگه ساکت باش بگو یا حسین! .اصلا به کسی بگوییم چرا نظام پادشاهی پارلمانی ؟نود درصد پاسخها روی محور مثلا شاهزاده رضا پهلوی!(که بنده هم به ایشان علاقه دارم البته و قطعا) می گردد نه فلسفه مفید بودن این نظام برای یک جغرافیای خاص به نام ایران.دوستداران نظام جمهوری هم اگر جمهوری خواهند چون دوست دارند مثل "آمریکا" باشند نه بیشتر نه کمتر!این مشکل خیلی عمیق هست.حال اگر در همین گروه یا در سایتی مثل بالاترین لینک بدهیم فلان الیت سیاسی یا اجتماعی گفت:"اتحاد" .100 رای و 20 لایک حتمی هست.یعنی ما مردم عاشق شعار "قشنگ قشنگ" هستیم.البته لایک منظورم همان دانستن متن و مغز لینک هست وگرنه همه ما عکسی زیبا از یک شخصیت محبوبمان را هم لایک میزنیم این جداست.صورت مشخص این مسئله در نقد اپوزیسیون به موسوی در مورد اعدامها بود.جواب دوستداران چه بود؟گذشته افراد مهم نیست امروز معیار هست.اگر در امریکا یا هر دموکراسی دیگر این حرف زده شود اصولا اجازه اظهار نظر سیاسی به شخص نمی دهند و به عبارتی وی را به باد خنده میگیرند جایی که همه جمهوری خواهان آمریکا بسیج شده بودند عکسی از سیگار کشیدن اوباما و بالعکس دموکراتها اندازه شکم دختر مشاور اول مک کین بجویند ،ما 6000 کشته را به اندازه یک نخ سیگار هم بها نمی دهیم.منظوراین معضل باعث می شود به خود ،ملتی احساسی لقب دهیم چون احساسی عمل کردن ناشی از دنباله روی جاهلانه و پیروی کورکورانه هست.اگر بدانیم به عبارتی مردم ایران بدانند لازم نبود ما بخواهیم برای مجاب کردن برخی به مقایسه مضحک دو شخصیت برای توجیح این یکی و رد آن یکی مثلا همت گماریم که از روز تفاوتشان روشن تر هست!.اگر ملت می دانست(که دانستن از خواندن و تفحص حاصل می شود) خیلی راحت تر مسیر ها طی میشد.اشتباه نکنید.نه اینکه اگر همه بدانند الزاما مانند من (مثلا طرفدار پادشاهی پارلمانی)فکر می کنند خیر ممکن هست آن دیگری را انتخاب کنند که به دلیل و برهان نه تحلیل های آبکی پی برده اند بهترین مسیر ازادی و دموکراسی هست چه بهتر، ولی لااقل با الله اکبرشبانه دنبال براندازی الله اکبرگویندگان!!نمی رفتند و با یا حسین میرحسین از شر خرافات عاشورایی راه خلاص نمی جستند.به عبارتی با چاقو بخواند چاقوی تیزتر را ببرند.



همه اینها را گفتم که چه شود؟اینکه وقتی انقلاب 57 حاصل یک پروسه و کنش احساسی و نه عقلی منطقی به این سیاهی رسید چرا باز به همان شیوه احساسی توام با بی دانشی دنبال تحولیم؟شاید علتش در همان ندانستن خلاصه شود.حالا در مورد شورش 57 یک شاه از دنیا رفته هست که همه چیز از جمله حماقت ملی را ، گردن وی و بسته گذاشتن فضای سیاسی می اندازیم(حال آنکه همان دیکتاتورها!!! امثال بازرگانها و قطب زاده ها و بنی صدرها و یزدی ها وسنجابی ها و...را فرستادند در دموکراسی غرب رشد کنند تا بفهمند و خارج از فضای بسته مزبور! بیاموزند نه اینکه در اوج نافهمی رشد یافته در غرب ازاد!، دیگران را هم به نافهمی بکشند این هم تقصیر فضای بسته سیاسی داخل بوده؟ بحثی جداست!).آیا امروز در عصر ارتباطات فوق مدرن و سریع،باز در فردای ایران می خواهیم ایراد بگیریم شاه فضا را بسته بود که راه خطا را در نیم قرن بعد از درگذشت وی رفتیم! خب وقتی روشنفکر کج اندیش ما! با نهایت ژست نداشته کارشناس مدارانه می گوید انقلاب 57 در تداوم مشروطه بود!!از مردم عادی انتظار داریم خودشان بدانند؟!اگر در جامعه ای مثل همین آمریکا، روشنفکرحقیقی موجود بود و اندیشه در اتاقهای فکر و فلسفه بسته بندی در اختیار مردم جهت مصرف قرار می گرفت، درست است مردم بی نیاز از کشیدن بار سنگین تفحص و تحقیق و مطالعه تاریخ در کنار همه روزمرگی های طاقت فرسا بودند.ولی جایی که ما روشنفکرانی (و به عنوان استاد! به مدد رسانه های لوس انجلسی و حتی بی بی سی و صدای امریکا! )در جامعه داریم که مصیبت عظمی و عامل پس روی هستند خب ای آحاد ملت - شرمنده - بار زایش اندیشه کارا، توسط تک تک خود شماست و دیگر هیچ



و اما غرض از اینهمه عرض.از زمان آفرینش اینترنت و شناخت اقای نوری علا و نوشتارهایش، بنده نوشتار ایشان را تعقیب کردم.چه نوشته ای مانند"معمای رضا پهلوی" که اگر چه حاوی نکاتی مفید ولی تا حدی یکطرفه و به نوعی زدن حرف دل با چارچوب مصنوعی با نام تحلیل بود(و پاسخ درخور احمد پناهنده را در کنارش دید) تا تمام دیگر نوشتارهای ایشان- فارغ از چند مقاله استثنا از نگاه من(که مثال زدم)- که نیک بنگریم با شخصی مواجه می شویم ، که از روی مطالعه و تفکر(دوعنصر لازم و نه کافی روشنفکری در کنار تحلیل صحیح) به همراه یک تجربه انقلابی در سطح بالا سعی در بیرون کشیدن تمام آن معضل ها و اصطکاک های اجتماعی دارد تا حرکت ایران به سوی دموکراسی و خلاصی از سیاهی موجود را روان و نرم کند.به عبارتی در قالب یک پکیج مقاله ای در چند خط آدرسهای اصلی را به مخاطب می دهد تا خواننده(و البته جوینده)در پستوهای سیاست گم نشود.البته که کوچه به کوچه نمی تواند با مقاله ما را هدایت کند که این از وظایف یک رهبر هست نه روشنفکر.

البته در جامعه ما آرامش دوستدار،آجودانی،جلال متینی و صدرالدین الهی وامثالهم نه به نحوی شایسته شناخته شده اند و نه حتی مورد شناسایی توسط رسانه ها و الیتها.(هر چند از زمانی که خود نوری علا هم راهکاری نو ارائه می دهد جایی در صدای آمریکا ندارد بی بی سی که "تی فدا") ولی می توان چنین تعبیر کردکه اینان چیزی می نویسند که باید و شاید با جامعیت زمانبر خاص خود دنبال شود.حقیقت نگاری می کنند و کل واقعیت را ثبت می کنند.ولی مانند نوری علا کم داریم که از نوشتن دنبال ثبت همه حقیقت نباشد بلکه درمان درد موجود را بجوید.خیلی ساده بگویم کار امثال دوستدار مثل کسی که در نوشته پزشکی درباره سرطان،کل مسیر سلولی و مولکولی این بیماری را تشریح کند(ممکن هست تعبیر کنیم خارج از حوصله بیمار باشد که البته بیماری اجتماعی به همه آنها نیازمند هست).ولی نوری علا کسی هست که می گوید این داروها موثر هست چون کل معضل اینست.و دیگر نمی توان گفت نوشته فلسفی و عمیق هست و بدرد عامه نمی خورد.خیر هر بسته دارویی را دست بیمار دهیم با یک توضیح مکفی پزشک، باید بخورد تا خوب شود.اگر نخورد این توجیح پذیرفته نیست که چون نمی داند مکانیسم اثر و محتوی دارو چیست نمی خورد!


نوری علا را مثال زدم چون من کم می شناسم کسانی که دنبال راه حل بصورت موشکافانه و پیگیر در نوشتارهایش باشد.یعنی بجای تشریح تاریخ و تفصیل سیاست،یه دنبال مسائل عملی برای راه حل و برون رفت هست.بخاطر همین هم هست که برخی از خطوط سیاسی معلوم الحال،زیاد از قیافه ایشون خوششان نمیاد!!و از نقدهای آبکی و کم مایه و حتی گاهی مضحک گاه بی گاه اینان تا کنایه های غرضورزانه و حسدامیز خوب می توانیم به این نکته پی ببریم.حال جالب از دوستان نازنین خودم، اینجا بگویم نوری علا ،زود لیستی از جرایم انقلابی ایشون !! ، جلوی چشمم میاد که هیچ، خودم هم تکفیر و مضنون شمرده میشم!البته من گفتم سوابق برای رهبری سیاسی و پیشاهنگی مهم هست نه برای تحلیلگر سیاسی.ولی کافی هست برای فهم منظورم از این مثال به کل نوشتارهای نوری علا از فردای جنبش سبز تا خفتن آن سیلاب اعتراضات نگاهی کنیم که بفهمیم شاید تنها شخصی بود(البته امثال حسین لاجوردی و دیگرانی نیز ندرتا بودند)که بدور از عافیت طلبی و احتیاط های مرسوم کارشناسی(که اصلاح طلبان از سویی،گنجی و مهاجرانی و کدیور از دیگر سو،بی بی سی که مهمتر در کل دلگیر نشوند و بایکوتی خدای ناکرده صورت نگیرد) فریاد زد آنچه باید و متذکر شد همه شایدها را.

اگرچه بگویم ایشان هم با زیرکی نظرات شخصی را وسط خطوط نوشتارش جاسازی می کند و کنایه ها را بجا می اورد که گاهی خودم از کوره در میروم!! ولی خب قابل چشم پوشی هست و میگذاریم به پای سلیقه شخصی ایشان و یک فرهنگ سیاسی ایرانی!

همه را گفتم چون سه هفته بود جمعه گردی ها را نخوندم رفتم سایت گویا ازارشیو بیرون کشیدم و دیدم سه هفته چیزهایی گفته که باز هم باید به انها اندیشید و به نوری علا دستمریزاد بگوییم

مثلا:

اسب را به کدام سوی درشکه ببندیم؟

باسمه کاری سیاسی به نفع کیست؟

و یا تحلیل دقیقتر و مهمتر از این دو برای روند سیاسی ایران امروز

جايگاه «اصلاح طلبی اسلامی» در علوم سياسی




خلاصه و خودمونی بگم خیلی راحته، بابا بخونید.خب خرج نداره که!! از بین همه خبرها یک سر هم بریم جمعه گردی.جای دوری نمیره.همه فهمیدیم کی خوبه کی بده ، کی حقه کی ناحق.حالا دنبال دوای درد باشیم نه فقط خبر و شعار روی خبرها که وای چقدر درد داره این بیماری طاعون شده!.به قول سامان اربابی:

"خلاص."





**البته مثال نوری علا و جمعه گردی ایشان را عرض کردم حال راه بهتری از این، برای این کنش در فضای مجازی هست که حتما هست چه بهتر



کوشان

2 comments:

  1. khob man ghabl az harchiz dorood mifrestam be tamame kasani ke in camment ro mikhoonan in nazare shakhsiye bandast be onvane yek irani ke haghe anro daram dar jamei azad zendegi konam ba har tafakor vahar didgahi be masaele atrafam hala kari nadarim ke nooriala ha ya noorizadeha ya kasanike dar rase ghodrat dar nezame hakem hastand rafsanjaniha vagheyreo zalek .lope kalam az nazare didgahe khodam ke agarham eshtebamigooyam doosdaram bozorgavarani hamchon shomaha ke mikhanid va doosdaram nazaretan ra begooid .chera ma hich vaght movafagh nemishim cherahamishe masael ro tafsir mikonim va bejai nemiresim.chonke ma ta zamani ke bayek jameye baste yani injoor begam behtar ast iran ro gozashtim dar zire yek fazaye basteh ke hich sedai dakhel nemiravad vahich sedai ham azdakhel be biroon shenideh nemishavad jameye iran mardome iran ta zamani ke gozashteye khod ro kamel etelai az an cheke hast ashenai nadashte bashand va az farhang vatarikhe iran chizi nadanand bayad badaz 33sal donbale moosavi.karoobi.noorizadeh.sazegara .fariba khatami(mohamad khatami) va rafsanjani va in ashkhas bedavand va az ensanhai ke ghabele arzesh nistand bot besazand. va matlabe digar ke az hame mohemtar ast etehade yek etehade meliye ke noorizadeh va sazegara teribon darhaye sedaye amrica melatro sarekar gozashtand chera melat donbale in ashkhas midavand .chera melat zamanike barnameye jomhoori eslami tamam mishe miran bala poshtebam alaho akbar migan alahike sakhte va pardakhteye afkare ensani motejavez ast. ba laha akbargooyan bichareh shodim ba alaho akbar gooyan dobareh khodemoon ro darim mindazim too chaleh .inha ba in harekateshoon daran mardom ro sargardan mikonand mardom vaghti ke danesh nadarand hamin ash hasto hamin kase agar shahzadeye azize ma bozorgavare ma ke az hame lahaz roodast nadaran danesh siyasat hamechiz chera faryad bar sar nemikonad va nemigooyad tamelat bar zire parchame por eftekhare shirokhorshid neshan pa dar khiyabanha begozarand bayad chekard agar kasi nemikhahid koshte nashavad azadi baha dareh bayad bahasho pardakht pedaraneman yek karikardan yesangiro sale 57 enghelabeshoom endkhtan too chah tabehal ke 33sale gozashte kasi daresh natooneste biyare

    ReplyDelete
  2. ma bayek hokoomate sakoob gar roberoo hastim .vaghti ke toodei ya eslahtalab bahar aghidehsiyasi vaba har maneshi harchizi kenaremane mashroote khah nemi stad va ya mojahed ke migam agar mikhahid be aghyedetoon beresid bayad motahed shod ine darde 33saleye ma bayad ino beyne khodemoon hal konim man ya harkasedigeh hata jenabe shahzade reza pahlavi aziz kheyliha in ro migooim bayad motahed shod bayad yekdel va yekrang shod badaz azadi mishinim baham goftegoo mikonim bahs mikonim vali aval bayad pirooz beshim 33sale darim hamin ro migim tekraro tekra akhey ta key 33sal gozasht biyad dast bedaste ham dahim ye fekri bayad kard asasi agar mayelin begid yek hokoomate secholar bar paye va asase manshoore haghooghe bashar vaghanoone asasiye an barmanyae azadi edalatkhahi va azadegi javame madani va afkaro mazahebo hamechiz payrizi shodeh bashad va beshavad darjamei ka dar tariki besar mibarad an radar kootahm odat bemardome iran on ro tazrighkar va fahmoond

    ReplyDelete